یک پسر بچه در موزه ای در پکن
۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه
۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه
آشنايي با دكتر پيام صالحي
دكتر پیام صالحی ، دکترا - متخصص ارشد پژوهشی
فارغ التحصيل دانشگاه علوم پزشكي بابل -آموزش دیده در دانشگاه آلبرتا ، ادمونتون ، کانادا و دارای تجربه ی گسترده ای را در حفظ اندام و همچنین جداسازی و پیوند islets انسان است. دکتر صالحی در سال 2005 به اتحادیه و عضو تيم پيوند انزوا پرت پیوست. تحقیقات او عمدتا در مسیر بهبود تکنیک ها و بررسی استرس اکسیداتیو در حفظ لوزالمعده و انزوا جای پرت و دور افتاده بوده است. ايشان در حال حاضردرايالت شيكاگو و در دانشگاه شهر شيكاگو مشغول فعاليت مي باشد.
شايان ذكر است كه متن بالا از سايت دانشگاه شيكاگو گرفته و ترجمه شده است كه انشاا.. در فرصتهاي مناسب كه با جناب دكتر صالحي تماس حاصل شد از آخرين وضعيت ايشان براي علاقمندان به او گزارشي تهيه خواهد شد.
۱۳۸۹ خرداد ۴, سهشنبه
۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه
قطعه شعري از استاد مجيد صالحي
عکس:هدیه یک ازدواج
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه
تلویزیون سه بعدی، چطور کار میکند؟
تلویزیون هم مثل تمام فنآوریهایی که امروزه از آنها استفاده میکنیم حاصل تکامل ایدهها و ابداعات ساده است
برای سالها فنآوری ساخت تلویزیون برروی تلویزیونهای CRT سیاه سفید ورنگی متوقف بود ولی اکنون سرعت پیشرفت فنآوریهای تولید تلویزیون به قدری سریع است که در یک سال قیمت پیشرفتهترین و بزرگترین تلویزیونهای LCD خانگی چند صد دلار کاهش مییابد و تقریباً هر فصل محصولات جدیدی به بازار عرضه میشوند.
در طی دو دهه اخیر شاهد ساخت تلویزیونهای پلاسما و LCD بودیم. با وارد شدن فنآوری HD به تلویزیونها و مجهز شدن پنلهای LCD و پلاسما به سیستمهای پخش HD تجربه کار با تلویزیون جهش بسیار بزرگی پیدا کرد.
آخرین قدمی که در زمینه تلویزیون برداشته شده، تلفیق فنآوری ضبط و پخش سهبعدی با پنلهای LCD، تصویر پیشزمینه LED و تصاویر HD است که از ابتدای سال 2010 به طور گسترده در بازارهای جهان عرضه شد.
البته اولین ایدههای تولید فیلم سه بعدی با ساخت فیلم "نیروی عشق" در سال 1922 شروع شد. سپس در دهه 50 میلادی و پرطرفدار شدن تلویزیونهای، کارگردانها برای کشاندن مخاطبان از جلو تلویزیون به سالنهای سینما تصمیم گرفتند از تجربه چند بعدی تماشای فیلم استفاده کنند.
یکی از تلاشهای آنها نصب صندلیهایی بود که با حرکات شخص اول فیلم، مخصوصاً در فیلمهای اکشن و ترسناک، میلرزند. از دیگر ایدههای آن زمان برای متفاوت کردن تجربه تماشای فیلم سینمایی، قرار دادن اجسامی مانند اسکلتهای متحرک در سالن سینمای در سالن پخش فیلمهای ترسناک بود.
اکنون تولید فیلمهای سه بعدی مانند آواتار که موفقترین فیلم سه بعدی تاریخ سینما شناخته میشود، سرعت بسیاری گرفتهاست به طوری که چند ماه بعد از عرضه آواتار، سینماها با فیلمهای سه بعدی دیگری مانند Clash of the Titans پر شدند و تماشاگران نیز به فیلمهای سه بعدی تمایل بیشتری دارند. اکنون در آمریکا بسیاری از مسابقات ورزشی و برنامههای تلویزیون به صورت سه بعدی- HD پخش میشوند و تلویزیونهای سه بعدی در بازار نیز با استفبال خوبی از سوی مشتریان روبرو شدهاند.
بایید کمی هم با فنآوری تصاویر سه بعدی آشنا شویم.
سه بعدی دیدن
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا وقتی به اجسام واقعی نگاه میکنیم آنها را سه بعدی میبینیم ولی تصویر همین اجسام در صفحه تلویزیون دو بعدی است؟
به جای پاسخ دادن به این سوال بیایید به چگونگی فرآیند دیدن نگاهی بیاندازیم. تنها تحریک محیطی که باعث ایجاد تصاویر در مغز ما میشود، نور است. آن هم نور ساده با طول موجهای مختلف.[چطور مغز کار میکند؟]
وقتی جسمی در دور دست قرار دارد، شعاعهای نور بازتابی که از آن به دو چشم ما میرسد با یکدیگر موازی هستند. ولی وقتی همان جسم نزدیک میشود، این شعاعها دیگر موازی نیستند. این خطوط از اجسامی که در نزدیکی چشم ما هستند به طور همگرا گسیل میشوند و چشم ما برای دیدن آنها باید کمی تغییر حالت بدهد. برای اینکه این مطلب را بهتر متوجه شوید، جسمی را از فاصله دور تا نزدیک بینی خود حرکت دهید. حتما متوجه تغییر فیزیکی قسمتی از چشم خود میشوید.
این تغییر توسط مغز کنترل میشود و میزان تغییرات نیز توسط مغز ثبت میشود. همین اطلاعات به مغز کمک میکند تا فاصله اجسام تا چشم را تخمین بزند. برای مثال مغز با توجه به اینکه چشم برای دیدن یک جسم تقعر بسیار کمی پیدا کرده، متوجه میشود که این جسم احتمالاً در فاصلهای نزدیک قرار دارد.
ایده کلیدی ضبط و پخش تصاویر هم دقیقاً در همین عملکرد مغز و چشم است. در تلویزیونهای سه بعدی سعی میشود تصاویری ارائه شود که برای هر چشم در محل متفاوتی قرار داشته باشد تا مغز آنها را به صورت غیر مسطح و عمق دار تشخیص دهد.
البته مشکلی هم در اینجا وجود دارد چراکه تمرکز کردن هر چشم برروی این تصاویر متفاوت به این معنی است که میزان تقعر و نقطه فوکوس هر چشم با یکدیگر نمیخواند و همین امر باعث ایجاد سردرد و احساس سرگیجه میشود.
برای ایجاد این تفاوت بین تصاویری که هر چشم میبیند معمولاً از عینکهای مخصوص استفاده میشود. در کل دو نوع عینک در صنعت تصاویر سه بعدی رایج هستند: عینکهای Passive و Active.
عینکهای Passive
این عینکها همان عینکهایی هستند که به محض دیدنشان به یاد تصاویر سه بعدی میافتید. عینکهای ساده با دو لنز غیر یک رنگ.
این عینکها که بیشتر به نام ژرفنما (Anaglyph) معروف هستند از دو رنگ مختلف برای ایجاد اختلاف بین تصاویری استفاده میکنند که هر چشم میبیند.
اکثر عینکهای Passive از دو رنگ آبی و قرمز استفاده میکنند. تلویزیونهایی که برای کار با این عینکها طراحی شدهاند دارای تصاویر نامفهومی هستند که دارای سایههای قرمز و آبی هستند.
در این عینکها لنز قرمز تمام نورهای قرمز را که از طرف تلویزیون گسیل میشوند، جذب میکند، به این ترتیب تصاویری که از این لنز دیده میشوند دارای رنگ قرمز نیستند. لنز قرمز رنگ هم همین کار را انجام میدهد.
چشمی که پشت لنز قرمز است تنها تصاویر آبی را میبیند و چشم دیگر که پشت لنز آبی است تصاویر قرمز را میبیند. در این حالت هر چشم قادر است تنها یک مجموعه تصویر را ببیند به همین دلیل هم مغز به اشتباه میافتد و فکر میکند که هر دو چشم تصاویر یکسانی را میبینند.
در این حالت محل فوکوس برای هر دو چشم ثابت است ولی تقعری که هر چشم به خود میگیرد متفاوت است، همین امر باعث به وجود آمدن توهم عمیق بودن تصاویر میشود.
امروزه فنآوری دیگری به عینکهای Passive اضافه شده که از لنزهای پلاریزه استفاده میکند.
اگر به صفحه نمایشی که از این فنآوری استفاده میکند نگاه کنید، تصاویر نامفهوم و چند رنگی را میبینید. عینکهای Passive این فنآوری بعضی شعاعهای نوری که در جهات خاصی گسیل میشوند را فیلتر میکند و تنها نورهای پلاریزه از لنز این عینکها عبور میکند. به همین دلیل هم هر چشم تصاویر خاصی را میبیند.
عینکهای Passive پلاریزه به این دلیل که رنگ تصاویر را تحت تأثیر قرار نمیدهند از طرفداران بیشتری برخوردارند. البته استفاده از این فنآوری بیشتر در سینما رایج است چرا که اگر بخواهید این فنآوری را در منزل به کار ببرید، برای هر بار استفاده از این عینک باید یک فیلتر پلاریزه روی صفحه تلویزیون قرار دهید.
عینکهای Acitve
در سالهای اخیر متخصصان روشهای دیگری علاوه بر عینکهای Passive برای دیدن تصاویر سه بعدی طراحی کردهاند. در این روش نیاز به استفاده از عینکهای مخصوص هست ولی لنز این دوربینها دارای رنگ یا فیلتر خاصی نیست.
مکانیزم کار این عینکها برپایه ایجاد تاٰخیر در زمان دیدن تصاویر توسط هر چشم است.
این عینکها از صفحات کوچک LCD برای ایجاد تصاویر سه بعدی استفاده میکنند. هر قسمت از عینک دارای حسگرهای فروسرخ است که به صورت بیسیم با تلویزیون ارتباط برقرار میکند.
زمانی که تصویری برروی صفحه نمایش ایجاد میشود، هر لنز این عینک تصویر مشابهی را ایجاد میکنند با این تفاوت که در نمایش تصاویر برای هر چشم تاٰقیر وجود دارد.
در حقیقت هر کدام از لنزها بین حالت شفاف و غیر شفاف تغییر حالت میدهند. زمانی که تصویر لنز راست برروی صفحه نمایش داده میشود، لنز چپ تاریک میشود و برعکس. این تغییر با سرعتی بالا رخ میدهد که چشم انسان قدرت تشخیص آن را ندارد.
این فنآوریها سالهاست که توسط دانشمندان طراحی شدهاند ولی تنها چند سالیاست که علم روز قدرت پیاده سازی آنها برروی تلویزیونهای LCD و پلاسما را دارد.
تلویزیونهای سه بعدی (3D Ready Televisions)
نمیتوان از هر تلویزیونی انتظار تولید تصاویر سه بعدی را داشت.
اکثر کاربران ترجیح میدهند تلویزیونهای سه بعدی خریداری کنند که از قبل سیستم پخش سه بعدی برروی آنها نصب شده باشد.
این تلویزیونها به دو صورت موجود هستند. یک سری تنها قابلیت پخش تصاویری را دارند که به صورت سه بعدی ضبط و پخش میشوند، این در حالی است که سری دیگری از تلویزیونها میتوانند هر تصویری را به صورت سه بعدی نمایش دهند.
این روزها بیشتر تلویزیونهای سه بعدی ترکیبی از نمایشگرهای LCD-LED با کیفیت HD هستند و بیشتر فیلمهای سه بعدی نیز با توجه به حجیم بودن، برروی دیسکهای بلو - ری عرضه میگردند.
برای سالها فنآوری ساخت تلویزیون برروی تلویزیونهای CRT سیاه سفید ورنگی متوقف بود ولی اکنون سرعت پیشرفت فنآوریهای تولید تلویزیون به قدری سریع است که در یک سال قیمت پیشرفتهترین و بزرگترین تلویزیونهای LCD خانگی چند صد دلار کاهش مییابد و تقریباً هر فصل محصولات جدیدی به بازار عرضه میشوند.
در طی دو دهه اخیر شاهد ساخت تلویزیونهای پلاسما و LCD بودیم. با وارد شدن فنآوری HD به تلویزیونها و مجهز شدن پنلهای LCD و پلاسما به سیستمهای پخش HD تجربه کار با تلویزیون جهش بسیار بزرگی پیدا کرد.
آخرین قدمی که در زمینه تلویزیون برداشته شده، تلفیق فنآوری ضبط و پخش سهبعدی با پنلهای LCD، تصویر پیشزمینه LED و تصاویر HD است که از ابتدای سال 2010 به طور گسترده در بازارهای جهان عرضه شد.
البته اولین ایدههای تولید فیلم سه بعدی با ساخت فیلم "نیروی عشق" در سال 1922 شروع شد. سپس در دهه 50 میلادی و پرطرفدار شدن تلویزیونهای، کارگردانها برای کشاندن مخاطبان از جلو تلویزیون به سالنهای سینما تصمیم گرفتند از تجربه چند بعدی تماشای فیلم استفاده کنند.
یکی از تلاشهای آنها نصب صندلیهایی بود که با حرکات شخص اول فیلم، مخصوصاً در فیلمهای اکشن و ترسناک، میلرزند. از دیگر ایدههای آن زمان برای متفاوت کردن تجربه تماشای فیلم سینمایی، قرار دادن اجسامی مانند اسکلتهای متحرک در سالن سینمای در سالن پخش فیلمهای ترسناک بود.
اکنون تولید فیلمهای سه بعدی مانند آواتار که موفقترین فیلم سه بعدی تاریخ سینما شناخته میشود، سرعت بسیاری گرفتهاست به طوری که چند ماه بعد از عرضه آواتار، سینماها با فیلمهای سه بعدی دیگری مانند Clash of the Titans پر شدند و تماشاگران نیز به فیلمهای سه بعدی تمایل بیشتری دارند. اکنون در آمریکا بسیاری از مسابقات ورزشی و برنامههای تلویزیون به صورت سه بعدی- HD پخش میشوند و تلویزیونهای سه بعدی در بازار نیز با استفبال خوبی از سوی مشتریان روبرو شدهاند.
بایید کمی هم با فنآوری تصاویر سه بعدی آشنا شویم.
سه بعدی دیدن
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا وقتی به اجسام واقعی نگاه میکنیم آنها را سه بعدی میبینیم ولی تصویر همین اجسام در صفحه تلویزیون دو بعدی است؟
به جای پاسخ دادن به این سوال بیایید به چگونگی فرآیند دیدن نگاهی بیاندازیم. تنها تحریک محیطی که باعث ایجاد تصاویر در مغز ما میشود، نور است. آن هم نور ساده با طول موجهای مختلف.[چطور مغز کار میکند؟]
وقتی جسمی در دور دست قرار دارد، شعاعهای نور بازتابی که از آن به دو چشم ما میرسد با یکدیگر موازی هستند. ولی وقتی همان جسم نزدیک میشود، این شعاعها دیگر موازی نیستند. این خطوط از اجسامی که در نزدیکی چشم ما هستند به طور همگرا گسیل میشوند و چشم ما برای دیدن آنها باید کمی تغییر حالت بدهد. برای اینکه این مطلب را بهتر متوجه شوید، جسمی را از فاصله دور تا نزدیک بینی خود حرکت دهید. حتما متوجه تغییر فیزیکی قسمتی از چشم خود میشوید.
این تغییر توسط مغز کنترل میشود و میزان تغییرات نیز توسط مغز ثبت میشود. همین اطلاعات به مغز کمک میکند تا فاصله اجسام تا چشم را تخمین بزند. برای مثال مغز با توجه به اینکه چشم برای دیدن یک جسم تقعر بسیار کمی پیدا کرده، متوجه میشود که این جسم احتمالاً در فاصلهای نزدیک قرار دارد.
ایده کلیدی ضبط و پخش تصاویر هم دقیقاً در همین عملکرد مغز و چشم است. در تلویزیونهای سه بعدی سعی میشود تصاویری ارائه شود که برای هر چشم در محل متفاوتی قرار داشته باشد تا مغز آنها را به صورت غیر مسطح و عمق دار تشخیص دهد.
البته مشکلی هم در اینجا وجود دارد چراکه تمرکز کردن هر چشم برروی این تصاویر متفاوت به این معنی است که میزان تقعر و نقطه فوکوس هر چشم با یکدیگر نمیخواند و همین امر باعث ایجاد سردرد و احساس سرگیجه میشود.
برای ایجاد این تفاوت بین تصاویری که هر چشم میبیند معمولاً از عینکهای مخصوص استفاده میشود. در کل دو نوع عینک در صنعت تصاویر سه بعدی رایج هستند: عینکهای Passive و Active.
عینکهای Passive
این عینکها همان عینکهایی هستند که به محض دیدنشان به یاد تصاویر سه بعدی میافتید. عینکهای ساده با دو لنز غیر یک رنگ.
این عینکها که بیشتر به نام ژرفنما (Anaglyph) معروف هستند از دو رنگ مختلف برای ایجاد اختلاف بین تصاویری استفاده میکنند که هر چشم میبیند.
اکثر عینکهای Passive از دو رنگ آبی و قرمز استفاده میکنند. تلویزیونهایی که برای کار با این عینکها طراحی شدهاند دارای تصاویر نامفهومی هستند که دارای سایههای قرمز و آبی هستند.
در این عینکها لنز قرمز تمام نورهای قرمز را که از طرف تلویزیون گسیل میشوند، جذب میکند، به این ترتیب تصاویری که از این لنز دیده میشوند دارای رنگ قرمز نیستند. لنز قرمز رنگ هم همین کار را انجام میدهد.
چشمی که پشت لنز قرمز است تنها تصاویر آبی را میبیند و چشم دیگر که پشت لنز آبی است تصاویر قرمز را میبیند. در این حالت هر چشم قادر است تنها یک مجموعه تصویر را ببیند به همین دلیل هم مغز به اشتباه میافتد و فکر میکند که هر دو چشم تصاویر یکسانی را میبینند.
در این حالت محل فوکوس برای هر دو چشم ثابت است ولی تقعری که هر چشم به خود میگیرد متفاوت است، همین امر باعث به وجود آمدن توهم عمیق بودن تصاویر میشود.
امروزه فنآوری دیگری به عینکهای Passive اضافه شده که از لنزهای پلاریزه استفاده میکند.
اگر به صفحه نمایشی که از این فنآوری استفاده میکند نگاه کنید، تصاویر نامفهوم و چند رنگی را میبینید. عینکهای Passive این فنآوری بعضی شعاعهای نوری که در جهات خاصی گسیل میشوند را فیلتر میکند و تنها نورهای پلاریزه از لنز این عینکها عبور میکند. به همین دلیل هم هر چشم تصاویر خاصی را میبیند.
عینکهای Passive پلاریزه به این دلیل که رنگ تصاویر را تحت تأثیر قرار نمیدهند از طرفداران بیشتری برخوردارند. البته استفاده از این فنآوری بیشتر در سینما رایج است چرا که اگر بخواهید این فنآوری را در منزل به کار ببرید، برای هر بار استفاده از این عینک باید یک فیلتر پلاریزه روی صفحه تلویزیون قرار دهید.
عینکهای Acitve
در سالهای اخیر متخصصان روشهای دیگری علاوه بر عینکهای Passive برای دیدن تصاویر سه بعدی طراحی کردهاند. در این روش نیاز به استفاده از عینکهای مخصوص هست ولی لنز این دوربینها دارای رنگ یا فیلتر خاصی نیست.
مکانیزم کار این عینکها برپایه ایجاد تاٰخیر در زمان دیدن تصاویر توسط هر چشم است.
این عینکها از صفحات کوچک LCD برای ایجاد تصاویر سه بعدی استفاده میکنند. هر قسمت از عینک دارای حسگرهای فروسرخ است که به صورت بیسیم با تلویزیون ارتباط برقرار میکند.
زمانی که تصویری برروی صفحه نمایش ایجاد میشود، هر لنز این عینک تصویر مشابهی را ایجاد میکنند با این تفاوت که در نمایش تصاویر برای هر چشم تاٰقیر وجود دارد.
در حقیقت هر کدام از لنزها بین حالت شفاف و غیر شفاف تغییر حالت میدهند. زمانی که تصویر لنز راست برروی صفحه نمایش داده میشود، لنز چپ تاریک میشود و برعکس. این تغییر با سرعتی بالا رخ میدهد که چشم انسان قدرت تشخیص آن را ندارد.
این فنآوریها سالهاست که توسط دانشمندان طراحی شدهاند ولی تنها چند سالیاست که علم روز قدرت پیاده سازی آنها برروی تلویزیونهای LCD و پلاسما را دارد.
تلویزیونهای سه بعدی (3D Ready Televisions)
نمیتوان از هر تلویزیونی انتظار تولید تصاویر سه بعدی را داشت.
اکثر کاربران ترجیح میدهند تلویزیونهای سه بعدی خریداری کنند که از قبل سیستم پخش سه بعدی برروی آنها نصب شده باشد.
این تلویزیونها به دو صورت موجود هستند. یک سری تنها قابلیت پخش تصاویری را دارند که به صورت سه بعدی ضبط و پخش میشوند، این در حالی است که سری دیگری از تلویزیونها میتوانند هر تصویری را به صورت سه بعدی نمایش دهند.
این روزها بیشتر تلویزیونهای سه بعدی ترکیبی از نمایشگرهای LCD-LED با کیفیت HD هستند و بیشتر فیلمهای سه بعدی نیز با توجه به حجیم بودن، برروی دیسکهای بلو - ری عرضه میگردند.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه
شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) تسليت باد
زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار میباشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد میباشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثالزدنی میباشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیدهی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمیباشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر مینمایند. اما نکتهای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت میشود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار میباشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن میتواند به عالیترین رتبههای روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمییابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله میتوان به آیهی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.
نام، القاب، کنیهها
نام مبارک آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است.
فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده میباشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند.
زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: "چون دخت پیامبر در محرابش میایستاد (مشغول عبادت میشد)، نورش برای اهل آسمان میدرخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین میدرخشد."
صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه، مبارکه به معنای با خیر و برکت، بتول به معنای بریده و دور از ناپاکی، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی.(1)
کنیههای فاطمه (علیها السلام) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و...
ام ابیها به معنای مادر پدر میباشد و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دخترش را با این وصف میستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمینمود، چه در جنگها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم میگذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا.
مادر و پدر
همانگونه که میدانیم، نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است که او رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند میباشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است. او نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود. خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود؛ تا جایی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد میشد و او را بزرگ زنان قریش مینامیدند.
ولادت
فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت(2) و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت: "شهادت میدهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم) سرور نوادگان میباشند." اکثر مفسران شیعی و عدهای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نمودهاند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نمودهاند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب میکند و میفرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.
مکارم اخلاق
سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام)، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به سه مورد اشاره مینماییم. اما دوباره تأکید میکنیم که این موارد، تنها بخش کوچکی از مکارم اخلاقی آن حضرت است.
1- از جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت، راهنمایی نمودند. آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر میبردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردنبندی را که فرزند حمزه، دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب میشد، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردنبند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال را گفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن ماجرا، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر به اعرابی، آن گردنبند را از او خریداری نمود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردنبند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) غلام و گردنبند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانهی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام)، گردنبند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.
گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند، گفت: چه گردنبند با برکتی بود، گرسنهای را سیر کرد و برهنهای را پوشانید، پیادهای را صاحب مرکب و فقیری را بینیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.
2- رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصلهداری نیز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه میخواهم. حضرت زهرا (علیها السلام) خواست پیراهن وصلهدار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه "هرگز به نیکی دست نمییابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمایید"، افتاد. در این هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود.
3- امام حسن مجتبی در ضمن بیانی، عبادت فاطمه (علیها السلام)، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن، در عالیترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف مینمایند: "مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعهای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان، پیوسته به رکوع و سجود میپرداخت. و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا میکرد، آنان را نام میبرد و بسیار برایشان دعا مینمود اما برای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پس به او گفتم: ای مادر، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر، دعا مینمودی، دعا نکردی؟ فاطمه (علیها السلام) گفت: پسرم ! اول همسایه و سپس خانه."
ازدواج و فرزندان آن حضرت
صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است که عدهای از نامداران صحابه از او خواستگاری کردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها فرمود که اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه که انس بن مالک نقل نموده است، عدهای دیگر از میان نامداران مهاجرین، برای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت، مهر سنگینی را تقبل نماییم. رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول مینمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و گفت: "ای محمد! خدا بر تو سلام میرساند و میفرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است." امام علی (علیه السلام) نیز از خواستگاران فاطمه (علیها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه که ذکر گردید، به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر علی نبود، فاطمه همتایی نداشت. بدین ترتیب بود که مقدمات زفاف فراهم شد. حضرت فاطمه (علیها السلام) با مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی که مهر بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد.(3) ثمره این ازدواج مبارک، 5 فرزند به نامهای حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن (که در جریان وقایع پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سقط شد)، بود. امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان 12 گانه میباشند که در دامان چنین مادری تربیت یافتهاند و 9 امام دیگر (به غیر از امام علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) میباشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (علیها السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) منتسب میگردند و از ذریه ایشان به شمار میروند.(4) و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (به غیر از امیر مؤمنان (علیه السلام)) به آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) را "ام الائمه" (مادر امامان) گویند.
زینب (سلام الله علیها) که بزرگترین دختر فاطمه (علیها السلام) به شمار میآید، بانویی عابد و پاکدامن و عالم بود. او پس از واقعه عاشورا، و در امتداد حرکت امام حسین (علیه السلام)، آن چنان قیام حسینی را نیکو تبیین نمود، که پایههای حکومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی که حرکتهای گستردهای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت. آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب کبری (علیها السلام) بدست میآید، آنست که حتی در سختترین شرایط و طاقتفرساترین لحظات نیز راز و نیاز خویش با پروردگار خود را ترک ننمود و این عبادت و راز و نیاز او نیز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت به ذات مقدس ربوبی داشت.
ام کلثوم نیز که در دامان چنین مادری پرورش یافته بود، بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بود که او نیز پس از عاشورا به همراه زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود.
فاطمه (علیها السلام) در خانه
فاطمه (علیها السلام) با آن همه فضیلت، همسری نیکو برای امیر مؤمنان بود. تا جایی که روایت شده هنگامی که علی (علیه السلام) به فاطمه (علیها السلام) مینگریست، غم و اندوهش زدوده میشد. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه حتی اموری را که میپنداشت امام علی (علیه السلام) قادر به تدارک آنها نیست، از او طلب نمی نمود. اگر بخواهیم هر چه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت را بررسی نماییم، نیکوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم؛ چه آن هنگام که در ذیل خطبهای به فاطمه (علیها السلام) با عنوان بهترین بانوی جهانیان مباهات مینماید و او را از افتخارات خویش بر میشمرد و یا آن هنگام که میفرماید: "بخدا سوگند که او را به خشم در نیاوردم و تا هنگامی که زنده بود، او را وادار به کاری که خوشش نیاید ننمودم؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نافرمانی هم ننمود."
مقام حضرت زهرا (علیها السلام) و جایگاه علمی ایشان
فاطمه زهرا (علیها السلام) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیمتر از سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام) میباشد.
اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (علیها السلام) را درک کنیم و به گوشهای از آن پی ببریم، شایسته است به گفتار او در خطبه فدکیه بنگریم؛ چه آنجا که استوارترین جملات را در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری میکند، یا آن هنگام که معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار میسازد و یا در مجالی که در آن خطبه، امامت را شرح مختصری میدهد. جای جای این خطبه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام، خود سندی محکم بر اقیانوس بیکران علم اوست که متصل به مجرای وحی است (قسمتی از این خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد). از دیگر شواهدی که به آن وسیله میتوان گوشهای از علو مقام فاطمه (علیها السلام) را درک نمود، مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار میباشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه (علیها السلام) در جریان فدک (که مقداری از آن در ادامه ذکر خواهد گردید)، به روشنی بر احاطه فاطمه (علیها السلام) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت مینماید.
مقام عصمت
در بیان عصمت فاطمه (علیها السلام) و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بلکه از سهو و خطا، استدلال به آیه تطهیر ما را بینیاز میکند. ما در این قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث، تنها اشاره مینماییم که عصمت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ کیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر است که در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد.
بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) را ستود و از او تجلیل نمود. در مواقع بسیاری میفرمود: "پدرش به فدایش باد" و گاه خم میشد و دست او را میبوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی مینمود، فاطمه (علیها السلام) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد میشد، خانه او بود.
عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیدهای، این کلام را نقل نمودهاند که حضرت رسول میفرمود: "فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است." از طرفی دیگر، قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد، بدور دانسته و صراحتاً بیان میدارد که هر چه پیامبر میفرماید، سخن وحی است. پس میتوان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (علیها السلام)، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خود به این مطلب اشاره میفرمود. گاه در جواب خردهگیران، لب به سخن میگشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا میفرمود: "من بوی بهشت را از او استشمام میکنم."
اما اگر از زوایای دیگر به بحث بنگریم و حدیث نبوی را در کنار آیات شریفه قرآن کریم قرار دهیم، مشاهده مینماییم قرآن کریم عقوبت کسانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را اذیت نمایند، عذابی دردناک ذکر میکند. و یا میفرماید کسانی که خدا و رسول را اذیت نمایند، خدا آنان را در دنیا از رحمت خویش دور میدارد و برای آنان عذابی خوار کننده آماده مینماید. پس به نیکی مشخص میشود که رضا و خشنودی فاطمه (علیها السلام)، رضا و خشنودی خداوند است و غضب او نیز باعث غضب خداست. به بیانی دقیقتر، او مظهر رضا و غضب الهی است. چرا که نمیتوان فرض نمود، شخصی عملی را انجام دهد و بدان وسیله فاطمه (علیها السلام) را بیازارد و موجب آزردگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود، اما خداوند از آن شخص راضی و به عمل او خشنود باشد و در عین رضایت، او را مورد عقوبتی سنگین قرار دهد.
نکتهای دیگر که از قرار دادن این حدیث در کنار آیات قرآن کریم بدست میآید، آنست که رضای فاطمه (علیها السلام)، تنها در مسیر حق بدست میآید و غضب او فقط در انحراف از حق و عدول از اوامر الهی حاصل میشود و در این امر حتی ذرهای تمایلات نفسانی و یا انگیزههای احساسی مؤثر نیست. چرا که از مقام عدل الهی، بدور است شخصی را به خاطر غضب دیگری که برخواسته از تمایل نفسانی و یا عوامل احساسی مؤثر بر اراده اوست، عقوبت نماید.
فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر
با وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه (علیها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه کتمان نمینمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر میشد و به سوگواری میپرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمیگزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو مینمود. حتی آن هنگام که زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست.
هنوز چیزی از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود که سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر، مبنی بر نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان حاکم و ولی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود فردی را به عنوان حاکم برگزیدند و شروع به جمعآوری بیعت از سایرین برای او نمودند. به همین منظور بود که عدهای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حکومت و نادیده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان ولی و حاکم اسلامی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه فاطمه (علیها السلام) جمع گشتند. هنگامی که ابوبکر - منتخب سقیفه - که تنها توسط حاضرین در سقیفه انتخاب شده بود، از اجتماع آنان و عدم بیعت با وی مطلع شد؛ عمر را روانه خانه فاطمه (علیها السلام) نمود تا امام علی (علیه السلام) و سایرین را به زور برای بیعت در مسجد حاضر نماید. عمر نیز با عدهای به همراه پاره آتش، روانه خانه فاطمه (علیها السلام) شد. هنگامی که بر در خانه حاضر شد، فاطمه (علیها السلام) به پشت در آمد و علت حضور آنان را جویا شد. عمر علت را حاضر نمودن امام علی (علیه السلام) و دیگران در مسجد برای بیعت با ابوبکر عنوان نمود. فاطمه (علیها السلام) آنان را از این امر منع نمود و آنان را مورد توبیخ قرار داد. در نتیجه عدهای از همراهیان او متفرق گشتند. اما در این هنگام او که از عدم خروج معترضین آگاهی یافت، تهدید نمود در صورتی که امام علی (علیه السلام) و سایرین برای بیعت از خانه خارج نشوند، خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید. و این در حالی بود که میدانست حضرت فاطمه (علیها السلام) در خانه حضور دارد. در این موقع عدهای از معترضین از خانه خارج شدند که مورد برخورد شدید عمر قرار گرفتند و شمشیر برخی از آنان نیز توسط او شکسته شد. اما همچنان امیر مومنان، فاطمه و کودکان آنان در خانه حضور داشتند. بدین ترتیب عمر دستور داد تا هیزم حاضر کنند و به وسیله هیزمهاي گردآوری شده و پاره آتشی که با خود همراه داشت، درب خانه را به آتش کشیدند و به زور وارد خانه شدند و به همراه عدهای از همراهانش خانه را مورد تفتیش قرار داده و امام علی را به زور و با اکراه به سمت مسجد کشان کشان بردند. در حین این عمل، فاطمه (علیها السلام) بسیار صدمه دید و لطمات فراوانی را تحمل نمود اما باز از پا ننشست و بنا بر احساس وظیفه و تکلیف الهی خویش در دفاع از ولی زمان و امام خود به مسجد آمد. عمر و ابوبکر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهی و نزول عذاب بر حذر داشت. اما آنان اعمال خویش را ادامه دادند.
فاطمه (علیها السلام) و فدک
از دیگر ستمهایی که پس از ارتحال پیامبر در حق فاطمه (علیها السلام) روا داشته شد، مسأله فدک بود. فدک قریهای است که تا مدینه حدود 165 کیلومتر فاصله دارد و دارای چشمه جوشان و نخلهای فراوان خرماست و خطهای حاصلخیز میباشد. این قریه متعلق به یهودیان بود و آن را بدون هیچ جنگی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بخشیدند؛ لذا مشمول اصطلاح انفال میگردد و بر طبق صریح قرآن، تنها اختصاص به خداوند و پیامبر اسلام دارد. پس از این جریان و با نزول آیه «و ات ذا القربی حقه»، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر طبق دستور الهی آن را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. فاطمه (علیها السلام) و امیر مومنان (علیه السلام) در فدک عاملانی داشتند که در آبادانی آن میکوشیدند و پس از برداشت محصول، درآمد آن را برای فاطمه (علیها السلام) میفرستادند. فاطمه (علیها السلام) نیز ابتدا حقوق عاملان خویش را میپرداخت و سپس مابقی را در میان فقرا تقسیم مینمود؛ و این در حالی بود که وضع معیشت آن حضرت و امام علی (علیه السلام) در سادهترین وضع به سر میبرد. گاه آنان قوت روز خویش را هم در راه خدا انفاق مینمودند و در نتیجه گرسنه سر به بالین مینهادند. اما در عین حال فقرا را بر خویش مقدم میداشتند و در این عمل خویش، تنها خدا را منظور نظر قرار میدادند. (چنانچه در آیات آغازین سوره دهر آمده است). پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، ابابکر با منتسب نمودن حدیثی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با این مضمون که ما انبیا از خویش ارثی باقی نمیگذاریم، ادعا نمود آنچه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باقی مانده، متعلق به تمامی مسلمین است.
فاطمه در مقام دفاع از حق مسلم خویش دو گونه عمل نمود. ابتدا افرادی را به عنوان شاهد معرفی نمود که گواهی دهند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان حیات خویش فدک را به او بخشیده است و در نتیجه فدک چیزی نبوده که به صورت ارث به او رسیده باشد. در مرحله بعد حضرت خطبهای را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایراد نمود که همانگونه که قبلاً نیز ذکر شد، حاوی مطالب عمیق در توحید و رسالت و امامت است. در این خطبه که در نهایت فصاحت و بلاغت ایراد گردیده است، بطلان ادعای ابابکر را ثابت نمود. فاطمه به ابوبکر خطاب نمود که چگونه خلاف کتاب خدا سخن میگویی؟! سپس حضرت به شواهدی از آیات قرآن اشاره نمود که در آنها سلیمان، وارث داود ذکر گردیده و یا زکریا از خداوند تقاضای فرزندی را مینماید که وارث او و وارث آل یعقوب باشد. از استدلال فاطمه (علیها السلام) به نیکی اثبات میگردد بر فرض که فدک در زمان حیات پیامبر به فاطمه (علیها السلام) بخشیده نشده باشد، پس از پیامبر به او به ارث میرسد و در این صورت باز هم مالک آن فاطمه است و ادعای اینکه پیامبران از خویش ارث باقی نمیگذارند، ادعایی است خلاف حقیقت، و نسبت دادن این کلام به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امری است دروغ؛ چرا که محال است آن حضرت بر خلاف کلام الهی سخن بگوید و خداوند نیز بارها در قرآن کریم این امر را تایید نموده و بر آن تاکید کرده است. اما با تمام این وجود، همچنان غصب فدک ادامه یافت و به مالک حقیقیاش بازگردانده نشد.
باید توجه داشت صحت ادعای فاطمه (علیها السلام) چنان واضح و روشن بود و استدلالهای او آنچنان متین و استوار بیان گردید که دیگر برای کسی جای شک باقی نمیماند و بسیاری از منکرین در درون خود به وضوح آن را پذیرفته بودند. دلیل این معنا، آنست که عمر خلیفه دوم هنگامی که فتوحات اسلامی گسترش یافت و نیاز دستگاه خلافت به در آمد حاصل از آن بر طرف گردید، فدک را به امیر مؤمنان (علیه السلام) و اولاد فاطمه (علیها السلام) باز گرداند. اما بار دیگر در زمان عثمان فدک غصب گردید.
بیماری فاطمه (علیها السلام) و عیادت از او
سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانهاش و وقایع پس از آن وارد گشته بود، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. گاه به زحمت از بستر برمیخاست و کارهای خانه را انجام میداد و گاه به سختی و با همراهی اطفال کوچکش، خود را کنار تربت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میرساند و یا کنار مزار حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر شهدای احد حاضر میگشت و غم و اندوه خود را بازگو مینمود.
در همین ایام بود که روزی زنان مهاجر و انصار که از بیماری او آگاهی یافته بودند، جهت عیادت به دیدارش آمدند. فاطمه (علیها السلام) در این دیدار بار دیگر اعتراض و نارضایتی خویش را از اقدام گروهی که خلافت را به ناحق از آن خویش نموده بودند، اعلام نمود و از آنان و عدهای که در مقابل آن سکوت نموده بودند، به علت عدم انجام وظیفه الهی و نادیده گرفتن فرمان نبوی درباره وصایت امام علی (علیه السلام) انتقاد کرد و نسبت به عواقب این اقدام و خروج اسلام از مجرای صحیح خود به آنان هشدار داد. همچنین برکاتی را که در اثر عمل به تکلیف الهی و اطاعت از جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از جانب خداوند بر آنان نائل خواهد شد، خاطر نشان نمود.
در چنین روزهایی بود که ابابکر و عمر به عیادت حضرت آمدند. هر چند در ابتدا فاطمه (علیها السلام) از آنان رویگردان بود و به آنان اذن عیادت نمیداد، اما سرانجام آنان بر بستر فاطمه (علیها السلام) حاضر گشتند. فاطمه (علیها السلام) در این هنگام، این کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را که فرموده بود: "هر کس فاطمه را به غصب در آورد من را آزرده و هر که او را راضی نماید مرا راضی نموده"، به آنان یادآوری نمود. ابابکر و عمر نیز صدق این کلام و انتساب آن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تأیید نمودند. سرانجام فاطمه (علیها السلام)، خدا و ملائکه را شاهد گرفت فرمود: "شما من را به غضب آوردید و هرگز من را راضی ننمودید؛ در نزد پیامبر، شکایت شما دو نفر را خواهم نمود."
وصیت
در ایام بیماری، فاطمه (علیها السلام) روزی امام علی (علیه السلام) را فراخواند و آن حضرت را وصی خویش قرار داد و به آن حضرت وصیت نمود که پس از وفاتش، فاطمه (علیها السلام) را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کند و احدی از کسانی که در حق او ستم روا داشتهاند، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.
شهادت
سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. فاطمه (علیها السلام) آب طلب نموده و بوسیله آن بدن مطهر خویش را شستشو داد و غسل نمود. سپس جامهای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچهای سفید به روی خود کشید؛ چیزی نگذشت که دخت پیامبر، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان، دنیا را ترک نموده و به شهادت رسید؛ در حالیکه از عمر مبارکش بنا بر مشهور، 18 سال بیشتر نمیگذشت و بنا بر مشهور تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود.
فاطمه (علیها السلام) در حالی از این دنیا سفر نمود که بنا بر گفته معتبرترین کتب در نزد اهل تسنن و همچنین برترین کتب شیعیان، از ابابکر و عمر خشمگین بود و در اواخر عمر هرگز با آنان سخن نگفت؛ و طبیعی است که دیگر حتی تأسف ابیبکر در هنگام مرگ از تعرض به خانه فاطمه (علیها السلام) سودی نخواهد بخشید.
تغسیل و تدفین
مردم مدینه پس از آگاهی از شهادت فاطمه (علیها السلام)، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشییع و تدفین فاطمه (علیها السلام) بودند؛ اما اعلام شد که تدفین فاطمه (علیها السلام) به تأخیر افتاده است. لذا مردم پراکنده شدند. هنگامی که شب فرا رسید و چشمان مردم به خواب رفت، امام علی (علیه السلام) بنا بر وصیت فاطمه (علیها السلام) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج دیده همسر خویش پرداخت و سپس او را کفن نمود. هنگامی که از غسل دادن او فارغ شد، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) (در حالی که در زمان شهادت مادر هر دو کودک بودند.) امر فرمود: تا عدهای از صحابه راستین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که البته مورد رضایت فاطمه (علیها السلام) بودند، خبر نمایند تا در مراسم تدفین آن بزرگوار شرکت کنند. (و اینان از 7 نفر تجاوز نمیکردهاند). پس از حضور آنان، امیر مؤمنان بر فاطمه (علیها السلام) نماز گزارد و سپس در میان حزن و اندوه کودکان خردسالش که مخفیانه در فراق مادر جوان خویش گریه مینمودند، به تدفین فاطمه (علیها السلام) پرداخت. هنگامی که تدفین فاطمه (علیها السلام) به پایان رسید، رو به سمت مزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمود و گفت:
"سلام بر تو ای رسول خدا، از جانب من و از دخترت؛ آن دختری که بر تو و در کنار تو آرمیده است و در زمانی اندک به تو ملحق شده. ای رسول خدا، صبر و شکیباییام از فراق حبیبهات کم شده، خودداریم در فراق او از بین رفت... ما از خداییم و بسوی او باز میگردیم... به زودی دخترت، تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته..."
امروزه پس از گذشت سالیان متمادی همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفی است و کسی از محل آن آگاه نیست. مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل فاطمه (علیها السلام) در میان ائمه میباشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشکار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی، پایان دهد.
سخنان فاطمه
از فاطمه (علیها السلام) سخنان فراوانی بر جای مانده، که پارهای از آنان مستقیماً از او نقل شده است و به نیکی میتوان گوشهای از علو مقام و ژرفای علم و معرفت او را در این کلمات دریافت و پارهای دیگر نیز بواسطه او، از وجود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت گشته است که به نوبه خود بیانگر ارتباط نزدیک او با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و عمق درک و فهم فاطمه (علیها السلام) میباشد. در این مجال، جهت رعایت اختصار تنها به دو مورد از کلماتی که مستقیماً از فاطمه (علیها السلام) نقل شده اشاره مینماییم:
1- قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام): "من اصعد الی الله خالص عبادته، اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحته"
فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: "هر کس عبادت خالص خود را به سوی پروردگار بالا بفرستد، خداوند برترین مصلحت خود را به سوی او میفرستد."
2- قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام) فی قسم من خطبة الفدکیة: "فجعل الله الایمان تطهیراً لکم من الشرک، و الصلوه تنزیها لکم عن الکبر، و الزکاه تزکیه للنفس و نماًء فی الرزق، و الصیام تثبیتاً للإ خلاص، و الحج تشییداً للدین، و العدل تنسیقاً للقلوب، و طاعتنا نظاماً للملة، و اما متنا اماناً من الفرقه، و الجهاد عزا للإسلام، و الصبر معونة علی استیجاب الأجر، و الأمر بالمعروف مصلحة للعامه، و بر الوالدین وقایه من السخط، وصلة الأرحام منماة للعدد، و القصاص حصناً للدماء، و الوفاء بالندر تعریضاً للمغفره، و توفیة المکائیل و الموازین تغییراً للبخس، و النهی عن شرب الخمر تنزیهاً عن الرجس، و اجتناب القذف حجاباً عن اللعنة، و ترک السرقة ایجاباً للعفة، و حرم الله الشرک اخلاصاً له بالربوبیه، فاتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون و اطیعو الله فیما امرکم به و نهاکم عنه فانه" انما یخشی الله من عباده العلماء."
فاطمه زهرا (علیها السلام) در قسمتی از خطبه فدکیه میفرمایند: "پس خداوند ایمان را موجب پاکی شما از شرک، نماز را موجب تنزیه و پاکی شما از (آلودگی) تکبر، زکات را باعث تزکیه و طهارت روح و روان و رشد و فزونی در روزی، روزه را موجب پایداری اخلاص، حج را باعث استواری دین، دادگری و عدل را موجب انسجام و تقویت دلها، اطاعت و پیروی از ما را باعث نظم و آسایش ملت، رهبری و پیشوایی ما را موجب امان از جدایی و تفرقه، جهاد را موجب عزت و شکوه اسلام، صبر و پایداری را کمکی بر استحقاق و شایستگی پاداش، امر به معروف را به مصلحت عامه مردم، نیکی به پدر و مادر را سپری از خشم پروردگار، پیوند و پیوستگی با ارحام و خویشاوندان را موجب کثرت جمعیت، قصاص را موجب جلوگیری از خونریزیها، وفا به نذر را موجب قرار گرفتن در معرض آمرزش، پرهیز از کم فروشی را موجب عدم زیان و ورشکستگی، نهی از آشامیدن شراب را به خاطر پاک بودن از پلیدی، دوری جستن از قذف (تهمت ناروای جنسی) را انگیزهای برای جلوگیری از لعن و نفرین، پرهیز از دزدی را موجب حفظ عفت و پاکدامنی قرار داد و خداوند شرک ورزیدن نسبت به خود را از آن جهت حرام فرمود که بندگان در بندگی خود نسبت به ربوبیت او اخلاص پیشه کنند، پس "از خداوند بدان گونه که شایسته است پرهیز داشته باشید و تقوا پیشه کنید و جز درحال مسلمانی از دنیا نروید." و خدا را در آنچه که شما را بدان امر میکند و آنچه که نهی میکند فرمان برداری کنید. زیرا "تنها بندگان دانا از خداوند خوف و ترس دارند."
فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار میباشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد میباشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثالزدنی میباشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیدهی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمیباشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر مینمایند. اما نکتهای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت میشود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار میباشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن میتواند به عالیترین رتبههای روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمییابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله میتوان به آیهی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.
نام، القاب، کنیهها
نام مبارک آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است.
فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده میباشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند.
زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: "چون دخت پیامبر در محرابش میایستاد (مشغول عبادت میشد)، نورش برای اهل آسمان میدرخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین میدرخشد."
صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه، مبارکه به معنای با خیر و برکت، بتول به معنای بریده و دور از ناپاکی، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی.(1)
کنیههای فاطمه (علیها السلام) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و...
ام ابیها به معنای مادر پدر میباشد و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دخترش را با این وصف میستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمینمود، چه در جنگها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم میگذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا.
مادر و پدر
همانگونه که میدانیم، نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است که او رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند میباشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است. او نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود. خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود؛ تا جایی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد میشد و او را بزرگ زنان قریش مینامیدند.
ولادت
فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت(2) و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت: "شهادت میدهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم) سرور نوادگان میباشند." اکثر مفسران شیعی و عدهای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نمودهاند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نمودهاند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب میکند و میفرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.
مکارم اخلاق
سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام)، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به سه مورد اشاره مینماییم. اما دوباره تأکید میکنیم که این موارد، تنها بخش کوچکی از مکارم اخلاقی آن حضرت است.
1- از جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت، راهنمایی نمودند. آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر میبردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردنبندی را که فرزند حمزه، دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب میشد، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردنبند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال را گفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن ماجرا، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر به اعرابی، آن گردنبند را از او خریداری نمود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردنبند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) غلام و گردنبند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانهی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام)، گردنبند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.
گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند، گفت: چه گردنبند با برکتی بود، گرسنهای را سیر کرد و برهنهای را پوشانید، پیادهای را صاحب مرکب و فقیری را بینیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.
2- رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصلهداری نیز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه میخواهم. حضرت زهرا (علیها السلام) خواست پیراهن وصلهدار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه "هرگز به نیکی دست نمییابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمایید"، افتاد. در این هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود.
3- امام حسن مجتبی در ضمن بیانی، عبادت فاطمه (علیها السلام)، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن، در عالیترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف مینمایند: "مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعهای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان، پیوسته به رکوع و سجود میپرداخت. و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا میکرد، آنان را نام میبرد و بسیار برایشان دعا مینمود اما برای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پس به او گفتم: ای مادر، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر، دعا مینمودی، دعا نکردی؟ فاطمه (علیها السلام) گفت: پسرم ! اول همسایه و سپس خانه."
ازدواج و فرزندان آن حضرت
صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است که عدهای از نامداران صحابه از او خواستگاری کردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها فرمود که اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه که انس بن مالک نقل نموده است، عدهای دیگر از میان نامداران مهاجرین، برای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت، مهر سنگینی را تقبل نماییم. رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول مینمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و گفت: "ای محمد! خدا بر تو سلام میرساند و میفرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است." امام علی (علیه السلام) نیز از خواستگاران فاطمه (علیها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه که ذکر گردید، به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر علی نبود، فاطمه همتایی نداشت. بدین ترتیب بود که مقدمات زفاف فراهم شد. حضرت فاطمه (علیها السلام) با مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی که مهر بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد.(3) ثمره این ازدواج مبارک، 5 فرزند به نامهای حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن (که در جریان وقایع پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سقط شد)، بود. امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان 12 گانه میباشند که در دامان چنین مادری تربیت یافتهاند و 9 امام دیگر (به غیر از امام علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) میباشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (علیها السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) منتسب میگردند و از ذریه ایشان به شمار میروند.(4) و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (به غیر از امیر مؤمنان (علیه السلام)) به آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) را "ام الائمه" (مادر امامان) گویند.
زینب (سلام الله علیها) که بزرگترین دختر فاطمه (علیها السلام) به شمار میآید، بانویی عابد و پاکدامن و عالم بود. او پس از واقعه عاشورا، و در امتداد حرکت امام حسین (علیه السلام)، آن چنان قیام حسینی را نیکو تبیین نمود، که پایههای حکومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی که حرکتهای گستردهای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت. آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب کبری (علیها السلام) بدست میآید، آنست که حتی در سختترین شرایط و طاقتفرساترین لحظات نیز راز و نیاز خویش با پروردگار خود را ترک ننمود و این عبادت و راز و نیاز او نیز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت به ذات مقدس ربوبی داشت.
ام کلثوم نیز که در دامان چنین مادری پرورش یافته بود، بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بود که او نیز پس از عاشورا به همراه زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود.
فاطمه (علیها السلام) در خانه
فاطمه (علیها السلام) با آن همه فضیلت، همسری نیکو برای امیر مؤمنان بود. تا جایی که روایت شده هنگامی که علی (علیه السلام) به فاطمه (علیها السلام) مینگریست، غم و اندوهش زدوده میشد. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه حتی اموری را که میپنداشت امام علی (علیه السلام) قادر به تدارک آنها نیست، از او طلب نمی نمود. اگر بخواهیم هر چه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت را بررسی نماییم، نیکوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم؛ چه آن هنگام که در ذیل خطبهای به فاطمه (علیها السلام) با عنوان بهترین بانوی جهانیان مباهات مینماید و او را از افتخارات خویش بر میشمرد و یا آن هنگام که میفرماید: "بخدا سوگند که او را به خشم در نیاوردم و تا هنگامی که زنده بود، او را وادار به کاری که خوشش نیاید ننمودم؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نافرمانی هم ننمود."
مقام حضرت زهرا (علیها السلام) و جایگاه علمی ایشان
فاطمه زهرا (علیها السلام) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیمتر از سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام) میباشد.
اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (علیها السلام) را درک کنیم و به گوشهای از آن پی ببریم، شایسته است به گفتار او در خطبه فدکیه بنگریم؛ چه آنجا که استوارترین جملات را در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری میکند، یا آن هنگام که معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار میسازد و یا در مجالی که در آن خطبه، امامت را شرح مختصری میدهد. جای جای این خطبه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام، خود سندی محکم بر اقیانوس بیکران علم اوست که متصل به مجرای وحی است (قسمتی از این خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد). از دیگر شواهدی که به آن وسیله میتوان گوشهای از علو مقام فاطمه (علیها السلام) را درک نمود، مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار میباشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه (علیها السلام) در جریان فدک (که مقداری از آن در ادامه ذکر خواهد گردید)، به روشنی بر احاطه فاطمه (علیها السلام) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت مینماید.
مقام عصمت
در بیان عصمت فاطمه (علیها السلام) و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بلکه از سهو و خطا، استدلال به آیه تطهیر ما را بینیاز میکند. ما در این قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث، تنها اشاره مینماییم که عصمت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ کیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر است که در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد.
بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) را ستود و از او تجلیل نمود. در مواقع بسیاری میفرمود: "پدرش به فدایش باد" و گاه خم میشد و دست او را میبوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی مینمود، فاطمه (علیها السلام) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد میشد، خانه او بود.
عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیدهای، این کلام را نقل نمودهاند که حضرت رسول میفرمود: "فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است." از طرفی دیگر، قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد، بدور دانسته و صراحتاً بیان میدارد که هر چه پیامبر میفرماید، سخن وحی است. پس میتوان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (علیها السلام)، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خود به این مطلب اشاره میفرمود. گاه در جواب خردهگیران، لب به سخن میگشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا میفرمود: "من بوی بهشت را از او استشمام میکنم."
اما اگر از زوایای دیگر به بحث بنگریم و حدیث نبوی را در کنار آیات شریفه قرآن کریم قرار دهیم، مشاهده مینماییم قرآن کریم عقوبت کسانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را اذیت نمایند، عذابی دردناک ذکر میکند. و یا میفرماید کسانی که خدا و رسول را اذیت نمایند، خدا آنان را در دنیا از رحمت خویش دور میدارد و برای آنان عذابی خوار کننده آماده مینماید. پس به نیکی مشخص میشود که رضا و خشنودی فاطمه (علیها السلام)، رضا و خشنودی خداوند است و غضب او نیز باعث غضب خداست. به بیانی دقیقتر، او مظهر رضا و غضب الهی است. چرا که نمیتوان فرض نمود، شخصی عملی را انجام دهد و بدان وسیله فاطمه (علیها السلام) را بیازارد و موجب آزردگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود، اما خداوند از آن شخص راضی و به عمل او خشنود باشد و در عین رضایت، او را مورد عقوبتی سنگین قرار دهد.
نکتهای دیگر که از قرار دادن این حدیث در کنار آیات قرآن کریم بدست میآید، آنست که رضای فاطمه (علیها السلام)، تنها در مسیر حق بدست میآید و غضب او فقط در انحراف از حق و عدول از اوامر الهی حاصل میشود و در این امر حتی ذرهای تمایلات نفسانی و یا انگیزههای احساسی مؤثر نیست. چرا که از مقام عدل الهی، بدور است شخصی را به خاطر غضب دیگری که برخواسته از تمایل نفسانی و یا عوامل احساسی مؤثر بر اراده اوست، عقوبت نماید.
فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر
با وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه (علیها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه کتمان نمینمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر میشد و به سوگواری میپرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمیگزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو مینمود. حتی آن هنگام که زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست.
هنوز چیزی از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود که سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر، مبنی بر نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان حاکم و ولی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود فردی را به عنوان حاکم برگزیدند و شروع به جمعآوری بیعت از سایرین برای او نمودند. به همین منظور بود که عدهای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حکومت و نادیده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان ولی و حاکم اسلامی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه فاطمه (علیها السلام) جمع گشتند. هنگامی که ابوبکر - منتخب سقیفه - که تنها توسط حاضرین در سقیفه انتخاب شده بود، از اجتماع آنان و عدم بیعت با وی مطلع شد؛ عمر را روانه خانه فاطمه (علیها السلام) نمود تا امام علی (علیه السلام) و سایرین را به زور برای بیعت در مسجد حاضر نماید. عمر نیز با عدهای به همراه پاره آتش، روانه خانه فاطمه (علیها السلام) شد. هنگامی که بر در خانه حاضر شد، فاطمه (علیها السلام) به پشت در آمد و علت حضور آنان را جویا شد. عمر علت را حاضر نمودن امام علی (علیه السلام) و دیگران در مسجد برای بیعت با ابوبکر عنوان نمود. فاطمه (علیها السلام) آنان را از این امر منع نمود و آنان را مورد توبیخ قرار داد. در نتیجه عدهای از همراهیان او متفرق گشتند. اما در این هنگام او که از عدم خروج معترضین آگاهی یافت، تهدید نمود در صورتی که امام علی (علیه السلام) و سایرین برای بیعت از خانه خارج نشوند، خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید. و این در حالی بود که میدانست حضرت فاطمه (علیها السلام) در خانه حضور دارد. در این موقع عدهای از معترضین از خانه خارج شدند که مورد برخورد شدید عمر قرار گرفتند و شمشیر برخی از آنان نیز توسط او شکسته شد. اما همچنان امیر مومنان، فاطمه و کودکان آنان در خانه حضور داشتند. بدین ترتیب عمر دستور داد تا هیزم حاضر کنند و به وسیله هیزمهاي گردآوری شده و پاره آتشی که با خود همراه داشت، درب خانه را به آتش کشیدند و به زور وارد خانه شدند و به همراه عدهای از همراهانش خانه را مورد تفتیش قرار داده و امام علی را به زور و با اکراه به سمت مسجد کشان کشان بردند. در حین این عمل، فاطمه (علیها السلام) بسیار صدمه دید و لطمات فراوانی را تحمل نمود اما باز از پا ننشست و بنا بر احساس وظیفه و تکلیف الهی خویش در دفاع از ولی زمان و امام خود به مسجد آمد. عمر و ابوبکر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهی و نزول عذاب بر حذر داشت. اما آنان اعمال خویش را ادامه دادند.
فاطمه (علیها السلام) و فدک
از دیگر ستمهایی که پس از ارتحال پیامبر در حق فاطمه (علیها السلام) روا داشته شد، مسأله فدک بود. فدک قریهای است که تا مدینه حدود 165 کیلومتر فاصله دارد و دارای چشمه جوشان و نخلهای فراوان خرماست و خطهای حاصلخیز میباشد. این قریه متعلق به یهودیان بود و آن را بدون هیچ جنگی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بخشیدند؛ لذا مشمول اصطلاح انفال میگردد و بر طبق صریح قرآن، تنها اختصاص به خداوند و پیامبر اسلام دارد. پس از این جریان و با نزول آیه «و ات ذا القربی حقه»، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر طبق دستور الهی آن را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. فاطمه (علیها السلام) و امیر مومنان (علیه السلام) در فدک عاملانی داشتند که در آبادانی آن میکوشیدند و پس از برداشت محصول، درآمد آن را برای فاطمه (علیها السلام) میفرستادند. فاطمه (علیها السلام) نیز ابتدا حقوق عاملان خویش را میپرداخت و سپس مابقی را در میان فقرا تقسیم مینمود؛ و این در حالی بود که وضع معیشت آن حضرت و امام علی (علیه السلام) در سادهترین وضع به سر میبرد. گاه آنان قوت روز خویش را هم در راه خدا انفاق مینمودند و در نتیجه گرسنه سر به بالین مینهادند. اما در عین حال فقرا را بر خویش مقدم میداشتند و در این عمل خویش، تنها خدا را منظور نظر قرار میدادند. (چنانچه در آیات آغازین سوره دهر آمده است). پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، ابابکر با منتسب نمودن حدیثی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با این مضمون که ما انبیا از خویش ارثی باقی نمیگذاریم، ادعا نمود آنچه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باقی مانده، متعلق به تمامی مسلمین است.
فاطمه در مقام دفاع از حق مسلم خویش دو گونه عمل نمود. ابتدا افرادی را به عنوان شاهد معرفی نمود که گواهی دهند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان حیات خویش فدک را به او بخشیده است و در نتیجه فدک چیزی نبوده که به صورت ارث به او رسیده باشد. در مرحله بعد حضرت خطبهای را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایراد نمود که همانگونه که قبلاً نیز ذکر شد، حاوی مطالب عمیق در توحید و رسالت و امامت است. در این خطبه که در نهایت فصاحت و بلاغت ایراد گردیده است، بطلان ادعای ابابکر را ثابت نمود. فاطمه به ابوبکر خطاب نمود که چگونه خلاف کتاب خدا سخن میگویی؟! سپس حضرت به شواهدی از آیات قرآن اشاره نمود که در آنها سلیمان، وارث داود ذکر گردیده و یا زکریا از خداوند تقاضای فرزندی را مینماید که وارث او و وارث آل یعقوب باشد. از استدلال فاطمه (علیها السلام) به نیکی اثبات میگردد بر فرض که فدک در زمان حیات پیامبر به فاطمه (علیها السلام) بخشیده نشده باشد، پس از پیامبر به او به ارث میرسد و در این صورت باز هم مالک آن فاطمه است و ادعای اینکه پیامبران از خویش ارث باقی نمیگذارند، ادعایی است خلاف حقیقت، و نسبت دادن این کلام به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امری است دروغ؛ چرا که محال است آن حضرت بر خلاف کلام الهی سخن بگوید و خداوند نیز بارها در قرآن کریم این امر را تایید نموده و بر آن تاکید کرده است. اما با تمام این وجود، همچنان غصب فدک ادامه یافت و به مالک حقیقیاش بازگردانده نشد.
باید توجه داشت صحت ادعای فاطمه (علیها السلام) چنان واضح و روشن بود و استدلالهای او آنچنان متین و استوار بیان گردید که دیگر برای کسی جای شک باقی نمیماند و بسیاری از منکرین در درون خود به وضوح آن را پذیرفته بودند. دلیل این معنا، آنست که عمر خلیفه دوم هنگامی که فتوحات اسلامی گسترش یافت و نیاز دستگاه خلافت به در آمد حاصل از آن بر طرف گردید، فدک را به امیر مؤمنان (علیه السلام) و اولاد فاطمه (علیها السلام) باز گرداند. اما بار دیگر در زمان عثمان فدک غصب گردید.
بیماری فاطمه (علیها السلام) و عیادت از او
سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانهاش و وقایع پس از آن وارد گشته بود، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. گاه به زحمت از بستر برمیخاست و کارهای خانه را انجام میداد و گاه به سختی و با همراهی اطفال کوچکش، خود را کنار تربت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میرساند و یا کنار مزار حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر شهدای احد حاضر میگشت و غم و اندوه خود را بازگو مینمود.
در همین ایام بود که روزی زنان مهاجر و انصار که از بیماری او آگاهی یافته بودند، جهت عیادت به دیدارش آمدند. فاطمه (علیها السلام) در این دیدار بار دیگر اعتراض و نارضایتی خویش را از اقدام گروهی که خلافت را به ناحق از آن خویش نموده بودند، اعلام نمود و از آنان و عدهای که در مقابل آن سکوت نموده بودند، به علت عدم انجام وظیفه الهی و نادیده گرفتن فرمان نبوی درباره وصایت امام علی (علیه السلام) انتقاد کرد و نسبت به عواقب این اقدام و خروج اسلام از مجرای صحیح خود به آنان هشدار داد. همچنین برکاتی را که در اثر عمل به تکلیف الهی و اطاعت از جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از جانب خداوند بر آنان نائل خواهد شد، خاطر نشان نمود.
در چنین روزهایی بود که ابابکر و عمر به عیادت حضرت آمدند. هر چند در ابتدا فاطمه (علیها السلام) از آنان رویگردان بود و به آنان اذن عیادت نمیداد، اما سرانجام آنان بر بستر فاطمه (علیها السلام) حاضر گشتند. فاطمه (علیها السلام) در این هنگام، این کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را که فرموده بود: "هر کس فاطمه را به غصب در آورد من را آزرده و هر که او را راضی نماید مرا راضی نموده"، به آنان یادآوری نمود. ابابکر و عمر نیز صدق این کلام و انتساب آن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تأیید نمودند. سرانجام فاطمه (علیها السلام)، خدا و ملائکه را شاهد گرفت فرمود: "شما من را به غضب آوردید و هرگز من را راضی ننمودید؛ در نزد پیامبر، شکایت شما دو نفر را خواهم نمود."
وصیت
در ایام بیماری، فاطمه (علیها السلام) روزی امام علی (علیه السلام) را فراخواند و آن حضرت را وصی خویش قرار داد و به آن حضرت وصیت نمود که پس از وفاتش، فاطمه (علیها السلام) را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کند و احدی از کسانی که در حق او ستم روا داشتهاند، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.
شهادت
سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. فاطمه (علیها السلام) آب طلب نموده و بوسیله آن بدن مطهر خویش را شستشو داد و غسل نمود. سپس جامهای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچهای سفید به روی خود کشید؛ چیزی نگذشت که دخت پیامبر، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان، دنیا را ترک نموده و به شهادت رسید؛ در حالیکه از عمر مبارکش بنا بر مشهور، 18 سال بیشتر نمیگذشت و بنا بر مشهور تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود.
فاطمه (علیها السلام) در حالی از این دنیا سفر نمود که بنا بر گفته معتبرترین کتب در نزد اهل تسنن و همچنین برترین کتب شیعیان، از ابابکر و عمر خشمگین بود و در اواخر عمر هرگز با آنان سخن نگفت؛ و طبیعی است که دیگر حتی تأسف ابیبکر در هنگام مرگ از تعرض به خانه فاطمه (علیها السلام) سودی نخواهد بخشید.
تغسیل و تدفین
مردم مدینه پس از آگاهی از شهادت فاطمه (علیها السلام)، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشییع و تدفین فاطمه (علیها السلام) بودند؛ اما اعلام شد که تدفین فاطمه (علیها السلام) به تأخیر افتاده است. لذا مردم پراکنده شدند. هنگامی که شب فرا رسید و چشمان مردم به خواب رفت، امام علی (علیه السلام) بنا بر وصیت فاطمه (علیها السلام) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج دیده همسر خویش پرداخت و سپس او را کفن نمود. هنگامی که از غسل دادن او فارغ شد، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) (در حالی که در زمان شهادت مادر هر دو کودک بودند.) امر فرمود: تا عدهای از صحابه راستین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که البته مورد رضایت فاطمه (علیها السلام) بودند، خبر نمایند تا در مراسم تدفین آن بزرگوار شرکت کنند. (و اینان از 7 نفر تجاوز نمیکردهاند). پس از حضور آنان، امیر مؤمنان بر فاطمه (علیها السلام) نماز گزارد و سپس در میان حزن و اندوه کودکان خردسالش که مخفیانه در فراق مادر جوان خویش گریه مینمودند، به تدفین فاطمه (علیها السلام) پرداخت. هنگامی که تدفین فاطمه (علیها السلام) به پایان رسید، رو به سمت مزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمود و گفت:
"سلام بر تو ای رسول خدا، از جانب من و از دخترت؛ آن دختری که بر تو و در کنار تو آرمیده است و در زمانی اندک به تو ملحق شده. ای رسول خدا، صبر و شکیباییام از فراق حبیبهات کم شده، خودداریم در فراق او از بین رفت... ما از خداییم و بسوی او باز میگردیم... به زودی دخترت، تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته..."
امروزه پس از گذشت سالیان متمادی همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفی است و کسی از محل آن آگاه نیست. مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل فاطمه (علیها السلام) در میان ائمه میباشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشکار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی، پایان دهد.
سخنان فاطمه
از فاطمه (علیها السلام) سخنان فراوانی بر جای مانده، که پارهای از آنان مستقیماً از او نقل شده است و به نیکی میتوان گوشهای از علو مقام و ژرفای علم و معرفت او را در این کلمات دریافت و پارهای دیگر نیز بواسطه او، از وجود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت گشته است که به نوبه خود بیانگر ارتباط نزدیک او با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و عمق درک و فهم فاطمه (علیها السلام) میباشد. در این مجال، جهت رعایت اختصار تنها به دو مورد از کلماتی که مستقیماً از فاطمه (علیها السلام) نقل شده اشاره مینماییم:
1- قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام): "من اصعد الی الله خالص عبادته، اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحته"
فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: "هر کس عبادت خالص خود را به سوی پروردگار بالا بفرستد، خداوند برترین مصلحت خود را به سوی او میفرستد."
2- قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام) فی قسم من خطبة الفدکیة: "فجعل الله الایمان تطهیراً لکم من الشرک، و الصلوه تنزیها لکم عن الکبر، و الزکاه تزکیه للنفس و نماًء فی الرزق، و الصیام تثبیتاً للإ خلاص، و الحج تشییداً للدین، و العدل تنسیقاً للقلوب، و طاعتنا نظاماً للملة، و اما متنا اماناً من الفرقه، و الجهاد عزا للإسلام، و الصبر معونة علی استیجاب الأجر، و الأمر بالمعروف مصلحة للعامه، و بر الوالدین وقایه من السخط، وصلة الأرحام منماة للعدد، و القصاص حصناً للدماء، و الوفاء بالندر تعریضاً للمغفره، و توفیة المکائیل و الموازین تغییراً للبخس، و النهی عن شرب الخمر تنزیهاً عن الرجس، و اجتناب القذف حجاباً عن اللعنة، و ترک السرقة ایجاباً للعفة، و حرم الله الشرک اخلاصاً له بالربوبیه، فاتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون و اطیعو الله فیما امرکم به و نهاکم عنه فانه" انما یخشی الله من عباده العلماء."
فاطمه زهرا (علیها السلام) در قسمتی از خطبه فدکیه میفرمایند: "پس خداوند ایمان را موجب پاکی شما از شرک، نماز را موجب تنزیه و پاکی شما از (آلودگی) تکبر، زکات را باعث تزکیه و طهارت روح و روان و رشد و فزونی در روزی، روزه را موجب پایداری اخلاص، حج را باعث استواری دین، دادگری و عدل را موجب انسجام و تقویت دلها، اطاعت و پیروی از ما را باعث نظم و آسایش ملت، رهبری و پیشوایی ما را موجب امان از جدایی و تفرقه، جهاد را موجب عزت و شکوه اسلام، صبر و پایداری را کمکی بر استحقاق و شایستگی پاداش، امر به معروف را به مصلحت عامه مردم، نیکی به پدر و مادر را سپری از خشم پروردگار، پیوند و پیوستگی با ارحام و خویشاوندان را موجب کثرت جمعیت، قصاص را موجب جلوگیری از خونریزیها، وفا به نذر را موجب قرار گرفتن در معرض آمرزش، پرهیز از کم فروشی را موجب عدم زیان و ورشکستگی، نهی از آشامیدن شراب را به خاطر پاک بودن از پلیدی، دوری جستن از قذف (تهمت ناروای جنسی) را انگیزهای برای جلوگیری از لعن و نفرین، پرهیز از دزدی را موجب حفظ عفت و پاکدامنی قرار داد و خداوند شرک ورزیدن نسبت به خود را از آن جهت حرام فرمود که بندگان در بندگی خود نسبت به ربوبیت او اخلاص پیشه کنند، پس "از خداوند بدان گونه که شایسته است پرهیز داشته باشید و تقوا پیشه کنید و جز درحال مسلمانی از دنیا نروید." و خدا را در آنچه که شما را بدان امر میکند و آنچه که نهی میکند فرمان برداری کنید. زیرا "تنها بندگان دانا از خداوند خوف و ترس دارند."
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه
9 ماجرای طبی، 9 چاره طبیعی
شناخت خواص خوراکیهای طبیعی در دسترس و ارزانقیمت میتواند کمکتان کند گاهی زودتر به داد خودتان برسید.
حدود 45 درصد از آمریکاییها برای رهایی از هزینههای سنگین درمان به مصرف خوراکیهای طبیعی روی میآورند تا از ابتلا یا پیشرفت بیماریها پیشگیری کنند.
واقعا وقتی میشود با صرف هزینهای اندک از شر برخی بیماریها خلاص شد، چرا باید هزینههای سنگین درمان را متحمل شد؟
شناخت خواص خوراکیهای طبیعی در دسترس و ارزانقیمت میتواند کمکتان کند گاهی زودتر به داد خودتان برسید. البته ناگفته نماند که برای انجام هر یک از این روشها باید نظر پزشکتان را هم جویا شوید و از درمانهای خودسرانه پرهیز کنید تا گرفتار عوارض ناخواسته این درمانهای طبیعی نشوید.
نمک و پای ورزشکاران
یکی از مشکلاتی که اکثر ورزشکاران و گاهی غیرورزشکاران با آن دست به گریباناند، مشکلات مربوط به پاهاست. تعریق بیش از حد و بوی نامطبوع، به وجود آمدن قارچهای پوستی بین انگشتان و سفتی پوست، بهخصوص در پاشنه و انگشت شست پا، از جمله این مشکلات هستند.
دکتر سوزان لوین، متخصص بیماریهای داخلی، به کلیه افرادی که به نوعی با هر کدام از این مشکلات مواجه هستند توصیه میکند روزانه 5 تا 10 دقیقه پاهایشان را در محلولی حاوی یک لیتر آب گرم که با دو قاشق چایخوری نمک ترکیب شده است، قرار دهند.
لیمو و جای جوش
دکتر آدری کیونین، متخصص پوست ومو، میگوید:" شما میتوانید برای از بین بردن جای جوشهای صورتتان، روزی 10 تا 15 دقیقه یک قطعه از لیموترش تازه را روی پوستتان بگذارید و بعد از 12 هفته از داشتن پوستی صاف و شفاف لذت ببرید."
او اسید موجود در آب لیموترش تازه را سبب از بین رفتن جای جوشها دانسته و تاکید میکند:" اگر پوست خشکی دارید، بهتر است که از این روش استفاده نکنید."
روغن زیتون و اگزما
خشکی و خارش شدید پوست در بیماری اگزما بسیار آزاردهنده است. اگر از این بیماری پوستی رنج میبرید و داروهای شیمیایی هم حساسیت پوستتان را بیشتر کرده، میتوانید روزی چند نوبت یک قاشق چایخوری روغن زیتون را روی تقریبا هر 5/2 سانتیمتر از پوست مبتلا بمالید و اگر بیماریتان شدید و پیشرفته است، منطقه چرب شده را با یک پوشش پلاستیکی هم بپوشانید.
شیر و آرامش
" اگر میخواهید پیش از خوابیدن به آرامش کامل برسید و با ذهنی آرام یک خواب لذتبخش را تجربه کنید، نیم ساعت قبل از خواب یک لیوان شیر گرم بنوشید." این جملات را دکتر برنارد ویتون، روانپزشک، میگوید و ادامه میدهد:" اسیدآمینهای به نام تریپتوفان در شیر وجود دارد که افزایشاش در بدن سبب القای حس آرامش به فرد میشود."
سرکه سیب و ضربدیدگی
محققان دانشگاه واشنگتن میگویند سرکه سیب یکی از موثرترین مواد برای مبارزه با بیماریهای التهابی است. بنابراین اگر قسمتی از بدنتان دچار ضربدیدگی شده و ورم کرده، روزی چند نوبت یک دستمال پارچهای را به سرکه سیب آغشته کنید و روی قسمت متورم بمالید یا روزی دو بار خمیری مرکب از سرکه سیب و سفیده تخممرغ را به مدت یک ساعت روی بخش ضربدیده بگذارید.
چای بابونه و میخچه
دکتر لوین، آسانترین راه برای از بین بردن میخچه پا را قرار دادن آن به مدت دو ساعت در روز در چای بابونه میداند. او میگوید که این چای بهترین ماده برای نرم کردن پوست سفت شده هم به شمار میآید. در ضمن اگر دیدید که پوستتان بعد از قرار گرفتن در چای بابونه رنگ گرفت، اصلا نگران نشوید. مقداری آب ولرم و صابون ملایم میتواند مشکل شما را خیلی سریع حل کند.
جوششیرین و عفونت ادراری
به گفته دکتر لارین گیلاسپای، اورولوژیست، جوششیرین با قلیایی کردن محیط مثانه باعث جلوگیری از تکثیر باکتریها میشود، بنابراین اگر به عفونت دستگاه ادراری مبتلا شدهاید و به پزشک هم دسترسی ندارید، روزی یک لیوان آب که با یک چهارم قاشق چایخوری جوششیرین مخلوط شده است را بخورید و در اولین فرصت ممکن به پزشک مراجعه کنید.
زنجبیل و دلدرد
این گیاه معجزهگر بهترین درمان برای دلدردهای ساده و حتی دلدردهای دوران بارداری و قاعدگی محسوب میشود. مطمئن باشید که اگر دلدرد به سراغتان بیاید، با نوشیدن روزی دو لیوان چای زنجبیل میتوانید از دست آن خلاص شوید. برای درست کردن چای زنجبیل هم کافی است یک قاشق غذاخوری زنجبیل تازه را در یک قوری آب داغ بریزید و 10 دقیقه منتظر شوید تا چایتان خوب دم بکشد و آماده نوشیدن شود.
عسل و خراش پوستی
این خوراکی شیرین و خوشمزه، حاوی 3 ماده موثر و مفید برای درمان زخمهای ناشی از بریدگی یا خراش است؛ شکر برای از بین بردن رطوبت و در نتیجه از بین رفتن باکتریها و پراکسید هیدروژن برای ضدعفونی کردن. پس شما میتوانید برای درمان بریدگیهای سطحیتان به سادگی از این ماده شفابخش استفاده کنید.
حدود 45 درصد از آمریکاییها برای رهایی از هزینههای سنگین درمان به مصرف خوراکیهای طبیعی روی میآورند تا از ابتلا یا پیشرفت بیماریها پیشگیری کنند.
واقعا وقتی میشود با صرف هزینهای اندک از شر برخی بیماریها خلاص شد، چرا باید هزینههای سنگین درمان را متحمل شد؟
شناخت خواص خوراکیهای طبیعی در دسترس و ارزانقیمت میتواند کمکتان کند گاهی زودتر به داد خودتان برسید. البته ناگفته نماند که برای انجام هر یک از این روشها باید نظر پزشکتان را هم جویا شوید و از درمانهای خودسرانه پرهیز کنید تا گرفتار عوارض ناخواسته این درمانهای طبیعی نشوید.
نمک و پای ورزشکاران
یکی از مشکلاتی که اکثر ورزشکاران و گاهی غیرورزشکاران با آن دست به گریباناند، مشکلات مربوط به پاهاست. تعریق بیش از حد و بوی نامطبوع، به وجود آمدن قارچهای پوستی بین انگشتان و سفتی پوست، بهخصوص در پاشنه و انگشت شست پا، از جمله این مشکلات هستند.
دکتر سوزان لوین، متخصص بیماریهای داخلی، به کلیه افرادی که به نوعی با هر کدام از این مشکلات مواجه هستند توصیه میکند روزانه 5 تا 10 دقیقه پاهایشان را در محلولی حاوی یک لیتر آب گرم که با دو قاشق چایخوری نمک ترکیب شده است، قرار دهند.
لیمو و جای جوش
دکتر آدری کیونین، متخصص پوست ومو، میگوید:" شما میتوانید برای از بین بردن جای جوشهای صورتتان، روزی 10 تا 15 دقیقه یک قطعه از لیموترش تازه را روی پوستتان بگذارید و بعد از 12 هفته از داشتن پوستی صاف و شفاف لذت ببرید."
او اسید موجود در آب لیموترش تازه را سبب از بین رفتن جای جوشها دانسته و تاکید میکند:" اگر پوست خشکی دارید، بهتر است که از این روش استفاده نکنید."
روغن زیتون و اگزما
خشکی و خارش شدید پوست در بیماری اگزما بسیار آزاردهنده است. اگر از این بیماری پوستی رنج میبرید و داروهای شیمیایی هم حساسیت پوستتان را بیشتر کرده، میتوانید روزی چند نوبت یک قاشق چایخوری روغن زیتون را روی تقریبا هر 5/2 سانتیمتر از پوست مبتلا بمالید و اگر بیماریتان شدید و پیشرفته است، منطقه چرب شده را با یک پوشش پلاستیکی هم بپوشانید.
شیر و آرامش
" اگر میخواهید پیش از خوابیدن به آرامش کامل برسید و با ذهنی آرام یک خواب لذتبخش را تجربه کنید، نیم ساعت قبل از خواب یک لیوان شیر گرم بنوشید." این جملات را دکتر برنارد ویتون، روانپزشک، میگوید و ادامه میدهد:" اسیدآمینهای به نام تریپتوفان در شیر وجود دارد که افزایشاش در بدن سبب القای حس آرامش به فرد میشود."
سرکه سیب و ضربدیدگی
محققان دانشگاه واشنگتن میگویند سرکه سیب یکی از موثرترین مواد برای مبارزه با بیماریهای التهابی است. بنابراین اگر قسمتی از بدنتان دچار ضربدیدگی شده و ورم کرده، روزی چند نوبت یک دستمال پارچهای را به سرکه سیب آغشته کنید و روی قسمت متورم بمالید یا روزی دو بار خمیری مرکب از سرکه سیب و سفیده تخممرغ را به مدت یک ساعت روی بخش ضربدیده بگذارید.
چای بابونه و میخچه
دکتر لوین، آسانترین راه برای از بین بردن میخچه پا را قرار دادن آن به مدت دو ساعت در روز در چای بابونه میداند. او میگوید که این چای بهترین ماده برای نرم کردن پوست سفت شده هم به شمار میآید. در ضمن اگر دیدید که پوستتان بعد از قرار گرفتن در چای بابونه رنگ گرفت، اصلا نگران نشوید. مقداری آب ولرم و صابون ملایم میتواند مشکل شما را خیلی سریع حل کند.
جوششیرین و عفونت ادراری
به گفته دکتر لارین گیلاسپای، اورولوژیست، جوششیرین با قلیایی کردن محیط مثانه باعث جلوگیری از تکثیر باکتریها میشود، بنابراین اگر به عفونت دستگاه ادراری مبتلا شدهاید و به پزشک هم دسترسی ندارید، روزی یک لیوان آب که با یک چهارم قاشق چایخوری جوششیرین مخلوط شده است را بخورید و در اولین فرصت ممکن به پزشک مراجعه کنید.
زنجبیل و دلدرد
این گیاه معجزهگر بهترین درمان برای دلدردهای ساده و حتی دلدردهای دوران بارداری و قاعدگی محسوب میشود. مطمئن باشید که اگر دلدرد به سراغتان بیاید، با نوشیدن روزی دو لیوان چای زنجبیل میتوانید از دست آن خلاص شوید. برای درست کردن چای زنجبیل هم کافی است یک قاشق غذاخوری زنجبیل تازه را در یک قوری آب داغ بریزید و 10 دقیقه منتظر شوید تا چایتان خوب دم بکشد و آماده نوشیدن شود.
عسل و خراش پوستی
این خوراکی شیرین و خوشمزه، حاوی 3 ماده موثر و مفید برای درمان زخمهای ناشی از بریدگی یا خراش است؛ شکر برای از بین بردن رطوبت و در نتیجه از بین رفتن باکتریها و پراکسید هیدروژن برای ضدعفونی کردن. پس شما میتوانید برای درمان بریدگیهای سطحیتان به سادگی از این ماده شفابخش استفاده کنید.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه
تصوير استاد علي اكبر مرزبان دراجلاس سازمان بین المللی دریانوردی (کنفرانس بین المللی دیپلماتیکی)
حضور استاد علي اكبر مرزبان در اجلاس هنگ كنگ
تصوير فوق مربوط است به کنفرانس بین المللی دیپلماتیکی که اخیرا در کشور چین و شهر هنگ کنگ برگزار شد كه جناب استاد علي اكبر مرزبان به عنوان رئیس هیئت نمایندگی سند نهایی کنوانسیون بین المللی مصوب کنفرانس به عنوان بازیافت ایمن و سازگار با محیط زیست کشتی ها
( Ship Recycling Convention)
را از طرف دولت جمهوری اسلامی ایران و ملت بزرگ ایران از جمله روآری های عزیز با حکم وزیر امور خارجۀ کشورمان امضا کرد.براي اين جوان پر آتيه روآري مؤفقيت و بهروزي را آرزومنديم.
( Ship Recycling Convention)
را از طرف دولت جمهوری اسلامی ایران و ملت بزرگ ایران از جمله روآری های عزیز با حکم وزیر امور خارجۀ کشورمان امضا کرد.براي اين جوان پر آتيه روآري مؤفقيت و بهروزي را آرزومنديم.
آشنايي با جناب آقاي علي صالحي
علي صالحي متولد 1341 ،كارمند شهرداري آمل كه در محل كار همه اواو را به نام علي صالحي روآري مي شناسند. ايشان در قسمت هاي مختلف در شهرداري آمل مشغول فعاليت بوده وهست كه مي توان به كارپردازي،روابط عمومي ،فني ومهندسي، تاكسيراني ، بيسج ،جلوگيري از ساخت وسازهاي غير مجاز، فرهنگي و اجتماعي و... كه در تمام اين مسئوليتهايي كه به ايشان محول شده با درايت و مديريت توانسته تحولي در هر يك از قسمت هاي فوق ايجاد كند. براستي كه خود ايشان خودش را كشاورز مي داند و به اين شغل شريف افتخار مي كند
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه
قطعه شعري از استاد مجيد صالحي
بر پنجره ها ،
گلدانهای چشم براهت
چه شمدانی هائی به اشکهایم داده اند.
تا پائیز ببارمت.
تقدیم به همه ی روآری های عزیز مجید صالحی
گلدانهای چشم براهت
چه شمدانی هائی به اشکهایم داده اند.
تا پائیز ببارمت.
تقدیم به همه ی روآری های عزیز مجید صالحی
از چیپس تا دستشویی(3 نکته بسیار آموزنده و خواندنی)
1- شما وقتي سيب زميني را بصورت پخته از آتيش بيرون مي آوريد ظرف يک ساعت در معده
هضم خواهد شد. سيب زميني آب پز ظرف 4 ساعت هضم ميشود و سيب زميني سرخ کرده ظرف 12 ساعت نصفش هضم و نصفش از طريق معده اخراج خواهد شد.
اين رو گفتم براي پدر مادرهايي که به بچه بيچاره چيپس ميدهند و شب طفل بيچاره
موقع خواب بايد صد دفعه اين پهلو و آن پهلو شود تا در آخر سم حاصل از اين چيپس
جذب بدنش شود.
2- کساني هم که سراغ من مي آيند و اعلام ميکنند: چرا ميگيد پفک سمي است؟
جهت اطلاع کافي است پفک را با آب خيس کنيد و با شصت دستتان آن را به سراميک
آشپزخانه بچسبانيد. بعد از 8 ساعت عمرا” بتونيد اين پفک خشک شده را از ديوار
بکنيد. بايد کلي کاردک و چاقو بزنيد تا کنده شود. حالا حساب کنيد اين پفک با
بزاق چسبنده خيس ميشود و وارد ديواره معده ميشود….
3- قديم نديما دستشوئي ما ايراني ها (اون موقع بهش ميگفتند خلاء) يک گوشه در
دورترين نقطه حياط بود که بابابزرگ و مامان بزرگاي ما وقتي ميخواستند بروند
داخل مستراح يک دستمال به سرشون ميبستند .
اون موقع دليل اين کار اين بود که بخارات ناشي از ادرار(شامل اسيد اوريک و
فسفريک و..) روي پوست سر و موهاي سر و بالطبع سلامتي تاثير فزاينده ائي داشت و
يکي از عوامل ريزش مو بود…در ضمن مثل الان اينطوري نبود که بروند مستراح و 6
ساعت بنشينند راجع به مسائل روزمره تفکر کنند.چون حتي در شريعت ما مسلمانها ذکر شده که ماندن زياد در مستراح و حرف زدن در آن مکروه است.
الان مستراح ما ايراني ها صااااف اومده وسط هال و اتاق پذيرائي و تازه بين سنگ
توالت و محل شستن دست هيچ دري هم وجود نداره ..به دليل مشکلات تغذيه ما ايراني
ها مجبوريم حداقل 10 دقيقه اونجا بساط پهن کنيم و خانم خونه هم يک حوله انداخته
روي جا حوله ائي در دستشوئي و خبر نداره اين حوله چه نقشي در جذب بخارات سمي
ادرار و مدفوع دارد و آقاي بيچاره هم بعد از وضو و شستن صورت اون حوله را
ميماله توي صورتش(يعني آخر آلودگي)
اين موضوع را من با محلول تنتوريد و.. امتحان کردم و حوله حاوي اين بخارات را
داخل آن قرار دادم و ديدم ظرف چند دقيقه اين محلول حاوي انواع اسيدهاي باز شده
است. خلاصه اينکه يکي از عوامل ريزش مو و بيماري هاي ما ايراني ها همين بخارات
ناشي از ادرار در توالت هاي ماست.
براي حل اين موضوع: اول حوله را خارج از توالت و روي جاي مخصوص قرار دهيد.
دوم: روي سنگ پا کمي سرکه ريخته و هفته ائي يک دفعه اين سنگ پا را به مدت 4 ساعت درکنار سنگ توالت قرار بدهيد.در ضمن قرار دادن سنگ نمک هم عامل جذب اين بخارات
سمي خواهد بود.
هضم خواهد شد. سيب زميني آب پز ظرف 4 ساعت هضم ميشود و سيب زميني سرخ کرده ظرف 12 ساعت نصفش هضم و نصفش از طريق معده اخراج خواهد شد.
اين رو گفتم براي پدر مادرهايي که به بچه بيچاره چيپس ميدهند و شب طفل بيچاره
موقع خواب بايد صد دفعه اين پهلو و آن پهلو شود تا در آخر سم حاصل از اين چيپس
جذب بدنش شود.
2- کساني هم که سراغ من مي آيند و اعلام ميکنند: چرا ميگيد پفک سمي است؟
جهت اطلاع کافي است پفک را با آب خيس کنيد و با شصت دستتان آن را به سراميک
آشپزخانه بچسبانيد. بعد از 8 ساعت عمرا” بتونيد اين پفک خشک شده را از ديوار
بکنيد. بايد کلي کاردک و چاقو بزنيد تا کنده شود. حالا حساب کنيد اين پفک با
بزاق چسبنده خيس ميشود و وارد ديواره معده ميشود….
3- قديم نديما دستشوئي ما ايراني ها (اون موقع بهش ميگفتند خلاء) يک گوشه در
دورترين نقطه حياط بود که بابابزرگ و مامان بزرگاي ما وقتي ميخواستند بروند
داخل مستراح يک دستمال به سرشون ميبستند .
اون موقع دليل اين کار اين بود که بخارات ناشي از ادرار(شامل اسيد اوريک و
فسفريک و..) روي پوست سر و موهاي سر و بالطبع سلامتي تاثير فزاينده ائي داشت و
يکي از عوامل ريزش مو بود…در ضمن مثل الان اينطوري نبود که بروند مستراح و 6
ساعت بنشينند راجع به مسائل روزمره تفکر کنند.چون حتي در شريعت ما مسلمانها ذکر شده که ماندن زياد در مستراح و حرف زدن در آن مکروه است.
الان مستراح ما ايراني ها صااااف اومده وسط هال و اتاق پذيرائي و تازه بين سنگ
توالت و محل شستن دست هيچ دري هم وجود نداره ..به دليل مشکلات تغذيه ما ايراني
ها مجبوريم حداقل 10 دقيقه اونجا بساط پهن کنيم و خانم خونه هم يک حوله انداخته
روي جا حوله ائي در دستشوئي و خبر نداره اين حوله چه نقشي در جذب بخارات سمي
ادرار و مدفوع دارد و آقاي بيچاره هم بعد از وضو و شستن صورت اون حوله را
ميماله توي صورتش(يعني آخر آلودگي)
اين موضوع را من با محلول تنتوريد و.. امتحان کردم و حوله حاوي اين بخارات را
داخل آن قرار دادم و ديدم ظرف چند دقيقه اين محلول حاوي انواع اسيدهاي باز شده
است. خلاصه اينکه يکي از عوامل ريزش مو و بيماري هاي ما ايراني ها همين بخارات
ناشي از ادرار در توالت هاي ماست.
براي حل اين موضوع: اول حوله را خارج از توالت و روي جاي مخصوص قرار دهيد.
دوم: روي سنگ پا کمي سرکه ريخته و هفته ائي يک دفعه اين سنگ پا را به مدت 4 ساعت درکنار سنگ توالت قرار بدهيد.در ضمن قرار دادن سنگ نمک هم عامل جذب اين بخارات
سمي خواهد بود.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سهشنبه
قطعه شعري از استاد مجيد صالحي
دیگر وسعمان نمی رسد ،
شالیزارهامان را میان آرزوهامان دفن کنیم.
باید از زن همسایه داسی قرض کنم.
فصل درو فرا رسید.
شالیزارهامان را میان آرزوهامان دفن کنیم.
باید از زن همسایه داسی قرض کنم.
فصل درو فرا رسید.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه
تحقيقات پروفسور موريس بوكاي!
*هنگامی که فرانسوا میتران در سال 1981 م زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از او
تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی تحقیقات از مصر به فرانسه منتقل شود .
*هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست، بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و ازجسد طاغوت استقبال کردند
پس از اتمام مراسم، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه،آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند .
رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه بنام پروفسور موریس بوکای بود که برخلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند،*
او در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود .تحقیقات پرفوسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس از ساعتها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد،آن را مومیایی کرده اند . اما مسئله ی غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد باقی مانده است در
حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.
پروفسور موریس بوکای در حال آماده کردن گزارش نهایی در مورد کشف جدید (مرگ فرعون بوسیله غرق شدن در دریا و مومیایی جسد او بلافاصله پس از بیرون کشیدن ازدریا ) بود که یکی از حضار در گوشی به او یادآور شد که برای انتشار نتیجه تحقیق عجله نکند، چرا که نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است.
ولی موریس بوکای به شدت این خبر را رد کرده و آن را بعید دانست. او بر این عقیده
بود که رسیدن به چنین نتیجه ی بزرگی ممکن نیست مگر با پیشرفت علم و با استفاده از امکانات دقیق وپیشرفته کامپیوتری. در جواب او یکی از حضار بیان کرد که قرآنی که مسلمانان به آن ایمان دارند قصه غرق شدن فرعون و سالم ماندن جثهی او بعد از مرگ را خبر داده است.
حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد و از خود سوال میکرد که چگونه این امر ممکن است، با توجه به اینکه این مومیایی در سال 1898 م و تقریبا درحدود دویست سال قبل کشف شده است، در حالی که قرآن مسلمانان قبل از 1400 سال پیدا شده است؟
چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیچ انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئله نمی گذرد؟
موریس بوکای تمام شب به جسد مومیایی شده زل زده بود و در مورد سخن دوستش فکرمی کرد که چگونه قرآن مسلمانان درمورد نجات جسد بعد از غرق شدن سخن میگوید در حالی که کتاب مقدس آنها از غرق شدن فرعون در هنگام دنبال کردن موسی سخن میگوید اما از نجات جسد هیچ سخنی بمیان نمی آورد. و با خود می گفت آیا امکان دارد این مومیایی همان فرعونی باشد که موسی را دنبال میکرد؟
و آیا ممکن است که محمد هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته است؟
او در همان شب تورات و انجیل را بررسی کرد اما این کتابها هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.
پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر باز گرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفر درکشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و این آیه را برای او تلاوت نمود:
فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ
کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ - یونس:92
امروز فقط بدن تو را نجات میدهیم تا برای افراد پس از خودت درسی باشد. هر چند خیلی از مردم از آیات ما غافلند
این آیه او را بسیار تحت تآثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای
بلند فریاد زد
من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم.
موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین، به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده در عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته
باشد.
وبر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد (لا یأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید).
حاصل تلاش سالها تحقیق این دانشمند فرانسوی کتابی بود بنام ( قرآن و تورات وانجیل و علم بررسی کتب مقدس در پرتو علوم جدید).
*ارسال شده توسط علي اكبر مرزبان
آشنايي با جناب آقاي احمد صيادي (كارآفرين روآري)
كسي در روآر يافت نمي شود كه او را به خوشنامي خطاب نكند، احمد صيادي متولد شده روآر و مرد زحمتكش و پر تلاش بوده كه در همه عرصه ها يار و ياور همه اهالي مي باشد، در كار خير پيش قدم بوده و در عمران وآباداني روآر نقش اساسي را ايفا ميكند.بسيار خوش قلب و رئوف و خون گرم ميباشد و در واقع سنگ صبوردوستان وهمه اهالي در سنين مختلف است . براي ايشان مؤفقيت روز افزون را آرزومنديم.
اشتراک در:
پستها (Atom)