۱۳۸۲ بهمن ۳۰, پنجشنبه

زندگينامه دكتر احمد فلاح

تولد دكتر
دكتر احمد فلاح در سال 1320 شمسي در روستاي رودبار از خانواده كشاورز ومذهبي ديده به جهان گشود او را پدر بنام كربلايي ابولقاسم و مادر بنام كربلايي سكينه بود كه اين مرد وزن با كد يمين و عرق جبين امرار معاش ميكردند
در ابتداي زندگي با فقر و بي چيزي روزگار ميگذراندند. امور زندگي را با كوشش بي وقفه اداره ميكردندو تا پايان زندگي با كار و زحمت از اين دنيا رفتند. به هنگام مرگ اين پدر مردي كه بيشتر او را مي شناخت امده ببالينش دستانش را مي بوسيد و گريه ميكرد و ميگفت دستي مانند اين دستها در دنيا متحمل رنج و زحمت نشد.
دوره دبستان دكتر
دكتر دوره دبستان را در زادگاهش گذراند. از همان كودكي اثار بزرگواري در سيمايش نمودار بود. در اخلاق و ادب و تواضع وتكريم منحصر به فرد بود. بدين سبب مورد علاقه تمام بچه ها واقع ميشد. هميشه بچه ها دوست ميداشتند چه در كلاس و چه در ميدان بازي و چه در منزل در كنار او باشند. هيچوقت حرفي از دهانش خارج نميشد كه سبب دلگيري دوستان گردد بدين جهت تمام كساني كه در كودكي با او بودند به دوستيش باقي ماندند.
دكتر و دوره دبيرستاني او
ايشان بعد از پايان دوره ابتدايي از وطن مالوف خود جدا شده و به شهر آمل رفتند.با توجه به آن شرم و حياء زائد الوصفي كه در طبيعت اخلاقي خود داشت كه در منزل خود استفاده از امكانات موجود خوداري مي كرد، به ناچار مجبورشد كه در منزل ديگران براي كسب علم ودانش تا پايان دوره نظري بماند. كساني كه با او بودند تلاش و كوشش و نظم در امور تحصيلي اورا عجيب توصيف مي كنند و از اراده و عزم اش داستانها نقل ميكنند.ناگفته نماند كه در دوران گذشته مانند امروز درس خواندن زياد معمول نبود خصوصا ً مردم روستا كمتر كسي تفكر تحصيل كردن را در سر مي پروراند .با توجه به اينكه والدين او در قيد حيات بودند اما ايشان برادر بزرگواري داشتند بنام علي گدا فلاح كه در عين روستايي بودن داراي انديشه اي عميق وانساني عاقل و آينده نگر بوده كه امور سازماندهي و جهت بخشيدن مرحوم دكتر را به سمت كسب علم و دانش كاملاً عهده دار بود. امكانات تحصيلي او را هر چه در توان داشت از جان و دل فراهم ميكرد و ذره اي در تمام موارد دريغ نمي كرد.او برايش به منزله پدر بود و عملاً نقش پدري را ايفا مي كرد و متقابلاً دكتر عزيز با توجه به آن اخلاق بلند انساني كه داشتند مقام شامخ ابويت را براي او قائل بودند. مي شود گفت شخصيت و شئون انساني و علمي وعملي اش روي سه ركن از اركان محكم استوار بود:
1- وجود پدر و مادري آنچناني
2- حافظ و سوق دهنده برادري اينچنيني
3- استعداد و شايستگي بالقوه و بالفعل دكتر عزيز.

دكتر و دوره دانشگاهي
دكتر عزيز بعد ازدوره تحصيلات دبيرستاني جذب دانشگاه مشهد شده اند و در جوار مرقد مطهر ثامن الائمه به كسب دانش پزشكي پر داختند . در اوايل دوره تحصيلات دانشگاهي حوادث و ضايعات سنگيني كه هر يك عامل ويران كننده ساختمان وجودي ايشان مي توانست باشد پيش آمد. اول پدر محترمي را از دست داد .دوم بعد از يكسال مادر مهربانش را،سوم شكست زندگي از نظر مالي. در اين مدت وجود نازنينش در غم و اندوهي سنگين در شهري غريب فرو رفته كه هرلحظه در معرض خطر عوارض جسمي و روحي ويا حداقل انصراف از تحصيل واقع بود لكن با آن اراده آهنين و عزم راسخ بر تمام مشكلات فائق آمدو در مدت هفت سال با تلاش و فعاليت شبانه روزي به كار خود ادامه داد وجود ايشان در جمع دوستان و رفقا و هم كلاسيها و هم اتاقي ها مانند خورشيد ميدرخشيد. تواضع و فروتني وحسن معاشرت و آداب اجتماعي و انساني ايشان زبانزد همه بود.نقل قولها از زبان پزشكان محترمي كه با او بودند زياد است. بسياري از فضائل اخلاقي در او جمع بود همه به او عشق مي ورزيدن. بيانش را بر بيان خود مقدم مي داشتند، خواست او را با جان و دل مي پذيرفتند و عمل مي كردند و در حين تحصيل در دانشگاه به كمك بيماران وا مانده مي شتافت و جهت معالجه آنان از هيچ كوششي دريغ نمي فرمود كه نمونه عملكرد او مشهور است. بعد ازپايان دوره دانشگاهي دو سال تحت عنوان خدمت به دولت به نقاط دوركشور براي معالجه بيماران روستايي در مناطق محروم و دور افتاده روانه شد. در اين مدت با دلسوزي فوق العاده كه دور از انتظار مردم منطقه بود در شبانه روز چه اوقات موظفي و چه غير موظفي خصوصاً در نيمه هاي شب خدمات ارزنده اي ارائه داد.بعد از پايان دوره دو ساله جهت طي دوره تخصصي در تهران مشغول تحصيل شد كه در رشته امراض كودكان ، پزشكي متخصص و متبحر گرديده است.



دكتر و دوره پزشكي
پس از دريافت مدارك تخصصي با توجه به علاقه شديدي كه نسبت به وطنخود داشت به شهر آمل تشريف آوردند و در بيمارستان امام رضا(ع) آمل به طبابت و معالجه بيماران با سعي بليغ مشغول بكار شدند. تلاش گسترده ايشان در بيمارستان آنچنان چشمگير بود كه بيماران و مراجعين را به اعجاب وا داشت. يادمان مي آيد كه در همه جا حرف از تعريف زحمات دلسوزانه و لطف و مهرباني ايشان از ناحيه بيماران بود. مي گفتند كه دكتري تحت اين نام و شهرت در بيمارستان ميباشد كه چنين است و چنان، همه جا تمجيد و تعريف ميكردند ،بعضي ها او را نمي شناختند و نمي دانستند كه اين انسان وارسته فرزند همين ديار و همين شهر است. دكتر مهربان ضمن همكاري با بيمارستان براي دست زدن به يك خدمات وسيع در كليه شئون اجتماعي خصوصاً امور درماني در خيابان دادگستري به تاسيس و بازگشايي مطب پرداخت كه تا پايان عمر پر بركت و گرانمايه اش مشغول پرداختن به امور پزشكي بود.
دكتر و برخورد او با بيماران
دكتر عزيز دانش پزشكي را هرگز به عنوان كالاي معاملاتي نميدانست.انديشه اش اين بود كه بيماران و مبتلايان به امراض را بهر وسيلۀ ممكن بايد معالجه كرد تا ميتوانست نوع امراضي كه با تخصصش سنخيت داشت با تلاش بي وقفه درمان ميكرد و اگر احيانا مربوط به تخصصش نبود بيماران را رها نميكرد بلكه از ابروي خود مايه ميگذاشت و اگر گاهي مريض ناشناسي بضاعت مالي نداشت حتي با امكانات خود به شهرستانها سوق ميداد و تا پايان درمان پيوسته او را زير نظر داشت به عنوان نمونه :خانواده مستضعفي امد و گفت من با او هيچ ارتباط نسبي و يا سببي ندارم اما دكتر عزيزتر از جانم 17 سال است كه خانوادۀ ما را به رايگان معالجه ميكرد انگاه به سر و صورت خود مي زد و گريه ميكرد .گفت:من به او گفتم به روي شما خجلم در جواب فرمودند هرگز اين حرفها را نزن . شخصي امد گفت بچه هاي من از بدو تولد يكي پس از ديگري ميمردند ولي اقاي دكتر با زحماتي كه براي من كشيده اند داراي 2 بچه هستم و توقعي از من نداشت . شخص ديگري امد گفت من مردي عيالمندم بضاعت مالي ندارم اما چند سال است كه دكتر عزيز نه تنها حق الزحمه از من دريافت نميكرد حتي پول داروي مرا مي پرداخت . امر مي فرمود به همكاران مطبش كه هر كس را مي شناسيد تمكن مالي ندارد از ايشان حق طبابت نگيريد و انهايي كه داراي امكانات هستند هم هر چه دادند بگيريد .يادمان ميايد كه در سالهاي 58 ليستي به ديوار مطب نصب كرده كه نوشته بود1-رانده شدگان 2-جنگ زده گان3-خانواده شهدا4-سپاه پاسداران از پرداخت حق الزحمه طبابت معاف هستند .در طرحهاي يك ماهه كه از طرف دولت محترم جمهوري اسلامي ارائه ميشد از جان و دل مي پذيرفت و انچنان عمل مي كرد كه تقدير نامه به ايشان داده مي شد .
دكتر و نوازش به بيماران
دكتر عزيز در برخورد به بيمار انقدر رقيق القلب بودكه با اولين ديدار با مريض روح عجز و ناله بيمار تمام وجود او را فرا ميگرفت . انگاه با لحني و اهنگي دلنشين كه مخصوص خودش بود مي فرمود چه شد جانم.اين كلمه جانم به روان بيمار توان مي بخشيد و مي فرمود انشاءا... به زودي خوب مي شوي . خصوصاً با نگاههاي دلنواز پدرانۀ او به كودكان،بيماريشان تخفيف ميافت. وجود گرانقدرش قبل از انكه طبيب باشد شفا بود و قبل از انكه شفا باشد يك پدر بود .اري طبيب ، تا در جان مريض وارد نشود و مريض را از خود نداند موفقيت كامل در معالجه اش نخواهد داشت . او پزشكي بود كه نيمه شب بستر شيرين استراحت را رها ميكرد و رايگان ببالين مريض حا ضر مي شد هم طبابت مي كرد و هم در كنارش مي نشست و دلجوئي مي كرد . وقتي براي بيماري احساس خطر مي كرد چهره نازنينش انقدر بر افروخته مي شد تا رفع خطر را مشاهده نمي نمود جبين مباركش به حالت عادي بر نمي گشت اگر ميديد بيماري اهميت بيماريش را درك نمي كند و سهل انگار است بهر وسيله ممكن خودش اقدام مي كرد ،تا بيمار درمان نمي شد ارام نمي گرفت . گفتني ها در اين مقوله زياد است بگذاريم و بگذريم . بعضي شبها جهت معالجه بيماران چندين دفعه بيدار مي شد به او مي گفتند استراحت كن كه مريض مي شوي مي فرمود اگر بچه هاي شما مريض شوند به دم دروازۀ دكتري برويد دكتر در را به روي شما باز نكند بر شما چه مي گذرد با توجه به نظريۀ پزشكان يكي از بيمري قلبي ناشي از بيداري شبها مي باشد ايشان عاقبت دچار همين درد شده اند و جان خود را نثار كردند.
دكتر و ورزش
دكتر عزيز در سال اول دبيرستان در رشته كشتي ثبت نام نمود در سال اول در وزن 52 كيلو مقام دوم اموزشگاه را بدست اورد. سال دوم به وزن 57 كيلو در مسابقات اموزشگاههاي مازندران نفر اول شد . در سال سوم دبيرستان در وزن 62كيلو مقام اول اموزشگاههاي كشور را بدست اورد . بعد از ان براي تحصيلات عاليه در كنكور پزشكي دانشگاه مشهد قبول شد . جهت ادامه رشته كشتي مجدداً در دانشگاه مشهد نام نويسي كرده و در همان سال رتبۀ دوم وزن 62كيلو را در مشهد بدست اورد و اين مقام را تا سال سوم دانشگاه حفظ نموده است. در سال چهارم در وزن 67 كيلو بين دانشگاههاي كشور مقام نخست را در شيراز بدست اورد و در همين هنگام در ميان كشتي گيران ازاد كشور مسابقه انتخابي كشوري كه در مشهد برگزار شده بود با يكي از قهرمانان نامي دنيا بنام اقاي عبدا... موحد كشتي جانانه اي گرفت . لازم به تذكر است كه كسي تا كنون در ايران پشت اقاي موحد را به خاك نياورد با توجه به اينكه ورزشكاران عزيز مي دانند كه در سابق كشتي در دو مرحله به مدت 12 دقيقه انجام ميگرفت دكتر عزيز ما، در پايان وقت مقرر كشتي را با امتياز به اقاي موحد باخته است . بعدها به علت فشار دروس دانشگاهي فقط در سطح دانشگاه به تمرين كشتي اشتغال داشت و براي تربيت دانشجويان رشتۀ كشتي به كار مربيگري پرداخت كه با اقاي محمد خادم كشتي گير بنام و مربي بين المللي همكاري مي كرد.
دكتر و امور خدمات
دكتر نازنين در بخش خدمات و امورات عامه سعي فراوان داشت هم عاملين را تشويق مي كرد و هم خود اعلام همكاري مي نمود و عمل مي كرد با اينكه زندگيش لزوماً به اقتضاي كار و شغلش در شهر بود ولي در كارهاي عمراني زادگاهش در رئوس برنامه هاي بودجه اي قرار مي گرفت و به تنهائي اندازه دهها نفر سرمايه گذاري مي كرد . خصوصاً جهت ساختن مدارس و مساجد و حسينيه توجه خاصي داشت حتي به تنهائي اين دو مكان مقدس مذهبي را پر از فرش كرد. از جمله منبري براي مسجد درست كرده كه از نظر طرح و نقش و كيفيت ساخت كم نظير مي باشد . به بعضي از
صندوقهاي قرض الحسنه و صندوقهاي امدادي كمك قابل توجه مي نمود و ديگران را هم تحريص مي كرد.
دكتر و مسائل اجتماعي
دكتر محبوب در مسائل اجتماعي هم گاهي با اجتماع بود و هرگز شاني مافوق شئون ديگران براي خود نمي ديد انچه كه برايش مفهومي نداشت و گويا در فطرت و ذاتش نبود همين حس توفق طلبي بود در برخورد با عالي و داني علي السواء عمل مي كرد . به مسائل اجتماعي ارج و احترام فوق العاده اي قائل بود .
دكتر و اخلاق
وجود مباركش در امور اخلاقيات بسيار جذاب بود ، بسيار رئوف و مهربان و خوشخو و چهره اي گشاده و لباني متبسم داشت. به بچه ها شخصيت مي داد جوانان را به سمت ترقي و تعالي سوق ميداد . احترام خاصي به پيران ميگذاشت.
وقتي او را ملاقات ميكردند چه بستگان و چه غيره به او عشق مي ورزيدند و توجهي كه به او داشتندبه ديگران نداشتند.
وقتي وارد مجالس ميشد سعي ميكرد هر جا خالي بود بنشيند با دو زانو مي نشست . در معاشرت و بر خورد و نهايت تواضع در روحيه اش مشهود بود.
به زنان و مردان پير و افتادگان و واماندگان غافله اجتماعي بيشتر دلجويي ميكرد. روز رحلتش بيانگر اين حقايق بود كه تمام اهل محل شهر و روستاي ديگر از زن و مرد و پير و جوان دست از كار كشيدن و در كوچه و خيابان صداي ناله و شئون سر دادند و به سرو سينه ميزدند و زار زار ميگريستند با تشكيلات منظم و نوحه خواني بدن نازنينش را به خاك سپردند و مي گفتند خدايا ما بي رپرست و بيچاره شديم.
اينست مفهوم بيان حضرت امير كه فرمودند«جميل احدوث بعد وفاته» بعد از مرگ داراي نام نيكو باشيد.
دكتر و علم دوستي او
دكتر عزيز در علم دوستي و دانش اندوزي و احترام به علماي ابدان و اديان از چهره هاي درخشاني بود كه بايد روش او مورد توجه قرار گيرد ، طالبان علم را بي نهايت دوست ميداشت. دارندگان سرمايه هاي علمي را به ميزان درجات اطلاعاتي شان ارج مي نهاد ،خودش اهل مطالعه بود و براي افزودن گوهر شريف علم و دانش چه در وطن و چه دبار هجرت كردن در اخذ آن با هرگونه تلاش دريغ نداشت. اگر مي شنيد يا دانشجوئي ترك تحصيل ميكرد بشدت ناراحت مي شد و با او دلجويي ميكرد. اگر موانعي در مسير دانشجويي داشت خصوصا امور مادي ايشان مي فرمود برايت تامين ميكنم شما ادامه دهيد.اگر چنانچه تفرق فكري داشتند با بيان متقن و مستدل آنها را قانع مي نمود به دلهاي مايوس شدگان نور اميد مي بخشيد و تصميم مجدد را به آنها القاء ميكرد.
اگر مي شنيد فرزند كسي به دانشگاه يا ساير مراكز علمي وارد مي شد او به وجد مي آمد و تشويق ميكرد.
دكتر و قشر محرومان
ايشان هرگز حاضر نبودند كه جامعه انساني در مسير حركت زندگاني توقف داشتنده باشند وبازماندگان از قافله انساني را سخت حمايت ميكرد تا به پيش گامان ملحق شوند.
به بعضي خانواده هاي بي سرپرست مستمري ميداد و آنها را سفارش ميكرد به كسي نگويند. افرادي هستند كه پرداخت پول برق منزل خود را از او دريافت ميكردند.
به بچه هاي محصلي كه پدرشان فاقد امكانات مالي بودند تجهيزات مدرسه آنها را اعم از لباس و كتاب و لوازم التحرير زا فراهم ميكرد.
او پزشكي بود كه در مطب خود وقتي مريض را ميديد كه بضاعت مالي ندارد و حتي پول دارويش را ميداد و از كسب و كارش سئوال ميكرد و راهنماييهاي لازم را جهت پيشبرد زندگي ارائه ميداد.
آدمي با ديدن چنين صفات و خصوصيات انساني بياد برزويه طبيب و بوعلي سينا مي آمد
دكتر و وطن دوستي او
دكتر علاقه شديدي به وطن داشت. او در بين كشورها به ايران عشق ميورزيد و در بين استانها به مازندران بيشتر مانوس بود و در بين شهرها به آمل دل مي سپرد بزادگاهش رودبار خيلي توجه داشت جز براي كسب دانش حاضر نمي شد به جائي برود.
وبه آداب و رسوم سنتي و محلي احترام قائل بود و خودش به آن عمل ميكرد. در مجالس و محافلي كه دائر ميشد با كمال خضوع و فروتني شركت مي نمود. مكان زندگي ابتدايي خود را بعنوان يك خاطره شيرين و آرام بخش دوست ميداشت و احساس راحتي ميكرد در فرصتهاي مناسب دوران گذشته را يادآوري مي نمود و بدان عشق ميورزيد.
آنچه كه بعضي از متكبران ننگ داشتند دكتر عزيز افتخار ميدانست ، آنچه گفته شد جزئي از كل ميباشد و بيان تفصيل آن دفترها پر ميشود. التماس دعا
*برگرفته از كتابچه زندگينامه دكتر احمد فلاح تاليف حاج محمد مرزبان

۱۳۸۲ بهمن ۲۹, چهارشنبه

مهدي صالحي


مهدي صالحي متولد 1353 كه از سال 1368 به حرفه عكاسي ودر محل عكاسي كاخ آمل زير نظر استاد اميدوار مشغول فعاليت بوده كه پس از كسب تجربيات لازم در اين حرفه در سال 1374 در خيابان جانبازان آمل اقدام به راه اندازي استوديو عكسباران را نموده است.شايان ذكر است كه عمده ترين فعاليت اين مركز شامل :عكاسي،فيلمبرداري،تدوين،آتليه و...ميباشد.گفتني است كه ديجيتال عكسباران در ماههاي گذشته اقدام به راه اندازي شعبه دوم (آتليه بانوان) را نمود.

۱۳۸۲ بهمن ۲۷, دوشنبه

بازار روآر

-خريد و فروش املاك

-خريد و فروش برنج

-خريد و فروش گل و گياه

كار آفرينان روآر

-يحيي چاره اي

-عزيزا.. لاريجاني

-ثاني اكبرپور

-حجت صيادي

-ابراهيم مرزبان

-محمود شكري

-قربان نجاتي

-يوسفعلي نجاتي

-فتح ا.. ولايي

-سيف ا.. عباسي

-اسماعيل فلاح

-ولي ا.. لاريجاني

-فتحعلي ولايي

-علي رحماني

-احمد صيادي

-سيد هادي رسولي

-سيد علي رسولي

-علي بابا اسماعيلي

-علي صالحي

-محمود فلاح

-منوچهر فلاح

-مصطفي فلاح

-سيد جواد رسولي

-سيد عبدا.. رسولي


- سيد جلال كاظمي

-سيد سيروس كاظمي

-سيد آقابزرگ كاظمي

-محمدعلي صيادي

-اكبر حمزه اي

-غلامعلي فلاح

-خليل چاره

-حسين اسماعيل پور

- غلامحسين اسماعيلي

-غلامحسن اسماعيلي

-سيد هاشم كاظمي

-مهدي صالحي

-عزيز پازواري

-نادعلي صيادي

-عبدالحسين رودباري

-ماندگار مطيع

-ولي ا.. صيادي

-اسماعيل بابايي

-فريدون آبشناس

-مالك آبشناس

۱۳۸۲ بهمن ۲۰, دوشنبه

حاج محمد مرزبان

محمد علي محمدي

حاج سيد تاج سادات قاضي ميرسعيد

حجه الاسلام والمسلمين دكتر عيسي ولايي

حجه الاسلام والمسلمين دكتر عيسي ولايي

دكتر احمد فلاح

1- زندگي نامه دكتر احمد فلاح


2- سوابق دكتر احمد فلاح

3-خاطرات مرتبط با دكتر احمد فلاح

۱۳۸۲ بهمن ۱۶, پنجشنبه

تصاوير قديمي روآر


تيم فوتبال روآر در سال 1358


عاشورايي 1351













مراسم سينه زني 1348






























تصوير اشخاص روآري

مرحوم عباسعلي صالحي


مرحوم حاج سيد غلامعلي رسولي




علي صالحي








علي اصغر(فتح ا..) ولايي (رئيس شوراي اسلامي روآر)

















ثاني اكبرپور (دهيار روآر)




احمد صيادي









عزيزا.. لاريجاني





































تصوير اماكن مذهبي و عمومي روآر





























تصوير طبيعت روآر

گاري عكس روآر

1- تصوير طبيعت روآر

2- تصوير اماكن مذهبي و عمومي روآر

3-تصوير اشخاص روآري

4- تصاوير قديمي روآر

۱۳۸۲ بهمن ۱۵, چهارشنبه

عزيزان سفر كرده

1- شهید هادی ولایی

2- شهيد سید ناصر رسولی

3- شهيد سید قاسم کاظمی

4-شهيد حسين ذكريانژاد

5-شهيد عباسعلي نجاتي

6- شهيد کیومرث کامروا

7-شهيد عمران آبشناس

-مرحوم دکتر احمد فلاح

- حاج صالح صالحی

-حاج يدا.. ولايي

-حاج نصرت ا.. ولايي

-حاج جعفر ولایی

-حاج سيد غلامعلي رسولی

- عباسعلي صالحي

- محمد صالحی

-مهندس عبدا... لاریجانی

- حاج علی گدافلاح

- حاج تاج السادات قاضی میر سعیدی

- حاج جعفرقلی مرزبان

-یوسف اکبرپور

-حاج علیمراد صیادی

- مشهدی حیدر حیدری

-حاج محمد ولايي

-عليرضا اكبرپور

-حاج سيدرمضان كاظمي

- سیف ا.. ولایی

-حاج عباس محمدي

-حاج قربانعلي متولي

-حاج شيخ يوسف عباسي

-حاج عباسقلي متولي

-حاج محمد تقي اسماعيلي

-كربلايي آقا اسماعيل پور

-حاج سيد يحيي كاظمي


-ولي عليزاده

-آقا رضا اسلامي

-رمضان راعي


-حاج مسلم محمدي

- هوشنگ نجفی

-داوود شکری

- اصغر اسماعیل پور


-عباس صیادی

-حاج غلامعلی چاره ای

- ابراهیم ولایی

ابراهیم پازواري

- یوسف پازواری

- تقی فلاح

- رضا فلاح

-جواد ولایی

-عزت ا.. ولايي

-غلامعلي صيادي

-عبدالحسين ولايي

-محمدعلی محمدی

-عزیز علیزاده

-سيد قاسم رسولي

حاج اسدا..مرزآرا

-جوان ناكام حامد صالحی

-جوان ناكام احمد عباسی

-عزیزا..ولایی

- میثم ولایی و همسرش

-مسعود مرزآرا