شمال نیوز: ني مازندراني «لَله وا» قرنها همدم و مونس جان چوپانان در دشتها و كوهها بوده كه روز و شب طولاني را با گوسفند و دام سر ميكردند و گاهي عاشقيها، روياها و درد و درمانهاي وصال خود را به هنرمندي با ني تقسيم ميكردند.تمام مراحل و لحظات چوپانان نينواز با نغمههاي خاصي همراه بود، شب هنگام شب چراي گوسفندان در مراتع، عبور گوسفندان از ييلاق به قشلاق و بالعكس، خوراندن آب به احشام، هدايت آنان به آخور و يا هنگام استراحت در روز و يا شب با قطعهاي خاص همراه بود.علاوه بر اين برخي نغمهها بيانگر احساسات و عواطف آرمان و آرزو و يا روايت رنجهاي غريبانه چوپانان و گالشها بود.عناوين و نامهايي مانند كمرسري، ميش حال، بورسرسري، تريكهسري، نقره سري، كردحال، چپون حال، بازي حال، كشتي مقوم و دهها نغمه و قطعه ديگر نشان دهنده جنبههاي مختلف معيشتي، انديشهاي و احساسي چوپانان و گالشها است.با اين همه تغيير و دگرگونيهاي مختلف اقتصادي، اجتماعي و تغيير در محيط زيست، نابودي جنگلها، همه و همه، زندگي دامپروران سنتي مازندران را دستخوش تغيير كرد و در نتيجه فرهنگ آنان را نيز دگرگون ساخته است.*ساز للِهوايكي از كارشناسان موسيقي مازندران ميگويد: در مفهوم زبان تبري، لَلِهوا به معني ني و(وا) به مفهوم باد و به كار ميرود، در فرهنگ موسيقي منطقه لَلِهوا سازي بادي از جنس ني است كه در فرهنگ فارسي با عنوان ني چوپان شناخته ميشود.اين ساز اختصاص به روابط و معيشت دامپروري داشته و نغمات مربوط به آن بازگو كننده مجموعه روابط و ساز و كار معيشتي چوپانان و نيز آرمانها و حرمانهاي آنان است.رضا ديوسالار ميگويد: قديميترين نغمات مربوط به اين ساز مانند(سلك حال) اختصاص به جابه جايي، چرا و وصف دام دارد.بعدها برخي نغمات مربوط به رپرتور آرسرنا و قطعات موسيقي مراسمي مانند رقص مقوم و يا برخي الحان و نغمات آوازي همچون كتولي و كل حال نيز به مجموعه نغمات اين ساز افزوده شدند.او معتقد است: در حال حاضر، مهمترين نغماتي كه توسط اين ساز اجرا ميشوند شامل كشتي مقوم، بورسري، كمرسري، كل حال، نقره سري، سلك حال، چراغ حال، مش حال، تريكهسري، جلويي(جلودري)، سما حال(رقص مقوم)، ولگه سري، غريبي، همه رهبردن، ياغي بورده، كرده حال(چپون حال)، اميري، كتولي و بخشي از ترانهها است.*جايگاه تاريخي و اجتماعي لَلِهوااين كارشناس در مورد جايگاه تاريخي اجتماعي لَلِهوا ميگويد: لَلِهوا به دليل فرم محتوايي و ساختاري تكهها و قطعات مربوط به آن ريشه در تاريخ فرهنگي زندگي مردم منطقه دارد.قطعات قديمي و اصيل اين ساز عموما از نگرشي طبيعتگرايانه برخوردار هستند.در جاي ادبيات و فرهنگ شفاهي مازندران نام اين ساز به چشم خورده و از موارد كاربرد و اهميت آن ياد ميشود.مه يار اگه چپون نيه، من و نِِه خنه نشومِبه(يارم اگر چوپان نباشد به خانهاش نميروم)و نِه للِه چل مقوم نيه، من ونِه خنه نشومبه(اگر ني او چهل مقام نباشد(ننوازد) به خانهاش نميروم)ديو سالار ميافزايد: لِْلهوا در بدو امرسازي مطلقا چوپاني و واسطه ارتباط گالشها و چوپانان با احشام و طبيعت بود، بعدها اين ساز در اعياد، جشنها، عروسيها و مراسم ختنه سوران مورد استفاده قرار گرفت.او با بيان نقل قولي از استاد حسين طيبي اضافه ميكند: مورد ويژه استفاده از اين ساز هنگامي است كه كسي مورد حمله پلنگ، ببر و يا گرگ قرار ميگرفت و جراحاتي بر ميداشت، اعضاي خانواده فرد مجروح به منظور پيشگيري از احساس تنهايي و يا به خواب رفتن بيمار از نوازنده للِه وا دعوت ميكردند تا بر بالين فرد مجروح حضور يافته و به صورت مداوم به نواختن ساز بپردازد، زيرا اين عمل مانع از آن ميشد تا بيمار به خواب عميق فرورفته و دچار كابوس شود.به گفته اين كارشناس موسيقي مازندران، للِه وا هنوز هم از سازهاي رايج بومي در سراسر البرز شمالي و جنوبي به شمار ميرود و در ميان فرهنگهاي مازندراني، گيلي، تالشي، كوهشي، طالقاني، الموتي و برخي پاره فرهنگهاي اين ناحيه همچون سنگ سري، افتري و سرخهاي مورد استفاده است.ديو سالار تاكيد كرد: با اين تحولات اجتماعي چند دهه گذشته و تغيير ساختار دامپروري سنتي در مازندران اين ساز را در معرض منسوخ شدن قرار داد.وي از حسين طيبي، ابولحسن خوشرو، نورالله عليزاده و ارسلان طيبي به عنوان معروفترين و فعالترين نوازندگان للِه وا در حال حاضر نام برد.اين كارشناس تصريح كرد: للِه وا اصليترين ساز موسيقي مازندران و در اصول چوپاني و از لحاظ ساختار شبيه ني سنتي است، ساز بادي كه نامگذاري آن نيز به جنس ساز و عامل ارتعاش آن هوا است اشاره دارد.جنس للِه وا از ساقههاي گياه ني و داراي هفت بند و شش گره است كه پنج سوراخ آن در جلو و يكي در پشت آن قرار دارد.ديو سالار ميگويد: تفاوت للِه وا با ني سنتي اين است كه دهانه ني به طرف داخل تراشيده شده براي اينكه به آساني ميان دندانها قرار گيرد و يك قطعه فلز يا تلق روي آن قرار ميگيرد، در جايي كه دهانه للِه وا از طرف خارج تراش خورده تا به راحتي روي گوشه لب قرار بگيرد و براي نوازنده ايجاد مزاحمت نكند.موسيقي مازندران مانند موسيقي دستگاهي ايران از سيستم متمركزي برخوردار نبود و نيست، زيرا با الهام جلوههاي گوناگون زندگي مانند كار و توليد، جشنها، آيين نورزي، لالاييها، نوازش در مراسم عزا و سوگها شكل گرفته است.مدير فرهنگ خانه مازندران نيز ميگويد: اين پراكندگي در موسيقي سازي بيشتر ديده ميشود، به عنوان نمونه تكوين رپرتوآر للِه وا، بيشتر در ارتباط با كار دامي و رپرتور آر سرنا، نقاره، كمانچه و تنبك در ارتباط با آيينها وجشنها بود.احمد محسنپور معتقد است: دو تار و كمانچه هم در جشنها نواخته ميشد، هم در شب نشينيها البته از للِه وا، در شب نشينيها نيز استفاده ميشد.وي ميافزايد: موسيقي آوازي مازندران عبارت است از اميري يا داستان امير و گوهر، طالبا يا داستان طالب و زهره، ليلي جان يا كتولي، كيجا جان( ترانه) كه در برخي از روستاهاي شرق مازندران به «رز مقوم» و در غرب اين استان به «كيجا جانك» معروف است، آق ننه، همدم جان، غريبي يار، طيبه جان، حقاني يا اغاني حيدر بيگ و صنم بر، داستان رعنا و نجما، داستان فاطمه و مسكين، گره سري(لالايي)، نوازش، هرايي، و لگه سري و نوروز خواني كه همه اين آوازها را خوانندگان و شعر خونها( كساني كه شعر و موسيقي ميدانند و ميخوانند) و خِش خونها(دارندگان صداي خوش) اجرا ميكنند.محسن پور اضافه كرد: موسيقي سازي به چند بخش تقسيم ميشود شامل موسيقي چوپاني مانند غريب حال، مِش حال، دنبالهي مِش حال، كمر سري يا تك سري يا تبري، زاري حال، شتر حال، چراغ حال يا چرا حال، كيجا كرچال، گله روبردن، پرجايي حال، كرد حال يا چپون حال، خارك جان خارك كه اين قطعات با ساز للِه وا نواخته ميشوند، همچنين موسيقي براي سرنا و نقاره مثل پيش نوازي، يك چوبه، تركموني يا ريزه مالي، دوچوبه ليلا، سه چوبه جلوداري يا سنگين، ور ساقي، ريزه مالي يا ريز وباريز، رووني و شر شور.موسيقي براي كمانچه مانند آواز، بيات، سحر خوني، مناجات، كشتي و مثنوي و موسيقي سازي براي دو تار مانند ساربوني را ميتوان نام برد.مدير فرهنگ خانه مازندران، سازهاي امروز مازندران را للِه وا، سُرنا، قرنه، دسركوتن، كمانچه، دوتار، دست دايره و دهل دانست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر