۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

گفته هاي بزرگان گذشته در مورد آمل

ابن حوقول می نویسد: « بزرگترین شهر تبرستان ، " آمل " و در زمان ما حاکم نشین آنجاست و در روزگاران گذشته حکّام در ساریه (ساری) می نشستند. آمل از قزوین بزرگتر است و دارای بناها و عمارات درهم آمیخته و از نواحی دیگر قدیم تر و بزرگسالتر است.»

ابوالقداء می نویسد: « آمل بر ساحل بحر دیلم است. آمل قصبه تبرستان و از قزوین بزرگتر است. بسیار آبادان است و بنای آن کهنه ترین بناهای این نواحی است.»

عظمت و اعتبار آمل در قرن چهارم تا حدی بود که حکیم ابوالقاسم فردوسی در قسمتهایی از شاهنامه خود به مناسباتی از آمل سخن گفته است:

ز آمل گذر سوی تمشیه کرد نشست اندر آن نامور بیشه کرد

ز آمل بباید به گرگان کشید همه درد و رنج بزرگان کشید

به آمل همه بندگان تواند به ساری پرستندگان تواند

چنین تا به شهر بزرگان رسید ز ساری و آمل به گرگان رسید



ابن قندق می گوید: « آمل اُم القرای تبرستان بود.» شهرهای بزرگ به اعتبار جمعیت و منطقه ی وسیعی که زیر پوشش خدماتی خود قرار می دادند و به عبارتی " مادر شهر " منطقه ی خود محسوب می شدند را " اُم القری " می نامیدند. بنابر این هر منطقه ی وسیع دارای اُم القرایی بود. ابن قندق در نیمه ی دوم قرن ششم هجری ، تعدادی از " امهات ولایات " را نام برده است. بنا به اظهارات او اُم القری در عرب مکه و در عراق بغداد و در تبرستان آمل بوده است.

مقدسی که در قرن چهارم هجری از آمل دیدار کرد می گوید: « در شهر آمل بیمارستانی دیدم که بسیار معتبر بود » که این مطلب حاکی از آبادای و عمران آمل در این زمان است.

توماس هربرت در قرن یازدهم هجری از آمل دیدن کرده و درباره ی آمل می نویسد:

« آمل در دشت وسیعی بنا شده که منظری بغایت دلپسند و خاکی بسیار حاصلخیز دارد. امروزه شهری است آباد امّا در گذشته به مراتب آبادتر بوده است. چه ویرانه های کنونی به خوبی حکایت از عظمت گذشته آن می کند. ابنیه ی شهر از بسیاری از نقاط که دیده ام زیباتر است و حصار و باره شهر از لحاظ زیبایی و استحکام در سراسر ایالت مازندران نظیر ندارد. آنچه بر استحکام شهر می افزاید خندق ژرفی است که دور تا دور شهر ایجاد کرده اند و درون آن آب انداخته اند. بطوریکه تنها راه ورود به شهر پلی است که طبق دلخواه آن را روی خندق بلند می کنند و پایین می آورند و به این نحو مردم آمل خود را از هجوم همسایگان و سایر مهاجمان کوه نشین محفوظ می دارند. عالی ترین بنای شهر مسجد جمعه است.»

هنوی از آمل دیدار کرده و می نویسد: « پل هراز یکی از با شکوه ترین پلهای این زمان است و همه ساکنان آمل معتقد بودند که اگر حاکم یا صاحب منصبی سواره از روی آن پل عبور کند، اگر نمی مرد دست کم بزودی از عنوان و مقام خویش محروم می شد. دژی کهنسال در این شهر است که متناسب تر از آن، دژی در ایران نیست. دیوارهای آخری دژ بسیار بود و مردم محل، تاریخ احداثش را چهار هزار سال قبل از عهد نادر می دانستند و معتقد بودند که از آن تاریخ به بعد این دژ هر دویست سال یکبار تعمیر می شده است.»


هیچ نظری موجود نیست: