۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

نصيحت به برخي دوستان!!

با خبر شديم كه شخصي با عنوان ريبا اقدام به راه اندازي وبلاگ ديگري بنام روآر نموده است كه اين موضوع در مرتبه اول موجب خرسندي همه ما مي باشد كه در اين مدت كم از سوي همه دوستداران به فرهنگ غني روستائمان گامهاي مؤثري برداشته شد و اميد است روزي برسد كه فرهنگ رسانه اي الكترونيكي در روستايمان همه گير شود به اميد آنروز. اما نكته اي كه در ابتداي فعاليت اين عزيزان بايد به عرض رساند اين است كه بدون رعايت اخلاق و منش حرفه اي نمي شود يك كار فرهنگي نمود واستفاده از مطالب و تصاوير اين وبلاگ كه مطعلق به همه مردم روآر مي باشد بدون ذكر منابع كار درست وشايسته اي نمي باشد و از طرفي با عوض نمودن تاريخ ويا تعداد بازديد كنندگان سعي درگمراه نمودن خوانندگان داشتن به نظر بنده توهين به همه مخاطبين مي باشد . بعنوان مثال در وبلاگ فوق در آغازين روز تاسيس وبلاگ(خردادماه 87) مطلبي از تفنگاه ذكر شد كه تصوير و مطلب آن از سوي اينجانب در زمستان 88 تهيه گرديد(از اين مثالها زياد به چشم مي خورد) حال با اين توضيحات اين دوستان عزيز به خودشان بيايند و از اينگونه اقدامات پرهيز نمايند.براي اين عزيزان آرزوي مؤفقيت مي نمايم.مديريت وبلاگ روآر

۵ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام
اخلاق حرفه اي را رعايت كن و اين نظر را حذف نكن
امير جان دنيايي كه در آن پا گذاشته اي دنياي مجاز است و آن مثال كه زده اي واقعا خنده دار كه اگر من تصويري را از زماني به مطلبي از زمان ديگر بچسبانم دليل بر تقدم وتاخر هيچكدام بر ديگري نيست آيا آنهمه مطلب بي ربط به روآر كه در وبلاگ روآر آورده اي را با ذكر منبع در وبلاگت گذاشته اي؟؟ كه حالا مدعي شايسته بودني؟راستي گفتي از اينگونه كارها بپرهيزند؟يعني محض گل روي شما در وبلاگ را گل بگيريم
آيا وبلاگي كه به اسم روآر ساختي دربرگيرنده همه نظرات روآريهاست يا آيا مي شود از يك نام عمومي براي استفاده فاميلي استفاده كرد؟نيمي از مطالب وبلاگت راجع به اساتيد آقايان مجيد صالحي و علي مرزبان است؟ اين يعني اخلاق حرفه اي و اطلاع رساني؟ دوست من دنيا بزرگتر از انحصاري كردن يك نام عمومي است دنياي وب ساخته من و تو نيست پس قوانينش را تو ننويس.
نام مستعار:ريتا

ناشناس گفت...

مرسی امیدوارم امیر ازحرفهای شما درس بگیرد درضمن اقای مرزبان همه ما میدانیم شما در لندن هستید بنده شخصا شاید ماهی دو سه بار تعریف شمارا پیش غریبه ها بکنم اینقدر مرزبان از لندن ننویس خاکی تر باش .... درضمن مشکل اصلی کار افرینان هستند واقعا امثال علی صالحی که کارمند شهرداری است چکونه کار افرین معرفی میشود دوستاره روار

ناشناس گفت...

باسمه تعالی
برادر و یا خواهر ربتا و آن دوست ناشناس دیگر، سلام علیکم
بیایید همدیگر را دوست بداریم و تشویق نماییمبه کار خیر. به خدا قسم هیچ کس تا بحال از این طرز برخوردها نتیجه ای نگرفت. از آقا امیر هم می خواهم که صعه صدر داشته باشند، یک عکس و یا مطلب کوتاه چندان مهم نیست و نباید آن را جدی گرفت. راجع به نصیحت دوست ناشناسمان هم ممنونم . امیدوارم که خداوند ما را جزء خاکیان قرار دهد. ما که خاک پای همۀ هم محلی های عزیز از جمله آن دوست ناشناس هستیم. ذکر لندن هم فقط بخاطر اختصار و تمایز میان چهار برادر می باشد که در چهار گوشۀ کشور و جهان زندگی می کنند.والله اعلم.
برای اینکه این سوء تفاهم ازبین برود،از آقا امیر که انصافا در این مدت زحمات زیادی کشیدند و همیشه همگان را تشویق به ارسال خبر می نمایند، به عنوان یک دوست و هم محلی می خواهم که خبر منشتره و نظرات ذیل آن را هر چه سریعتراز وبلاگ خود حذف نمایند تا این قضیه که نفعی در آن نیست، موجب حرمت شکنی همدگیر نشود که خدا را خوش نخواهد آمد.بالاخره ما همه هم محلی و دوست و فامیل هستیم و نه غریبه.
برای همۀ شما عزیزان آرزوی توفیق دارم و به عنوان یک برادر خواهش می کنم که آن را به فراموشی بسپارید.
والسلام
ارادتمند

علی اکبر مرزبان از روآر

ناشناس گفت...

مرسی علی جان که هنوز خودتو رواری میدونی حرفم فقط نصیحت بود افتخار روار وکشورهستی... دوستار روار ورواری

ناشناس گفت...

با سلامخدمت دوست عزیز
یادم می آید، چند سال پیش با خانواده رفتیم آلمان، برلین. در خیابان ها قدم می زدیم با خانم و دخترم. تارسیدیم به یک جایی که یک پارک کوچک بود. نشستیم تا قدری استراحت کنیم. ناگهان چشممان به گزنه افتاد و همین بهانه ای شد تا در همان جا از روستای عزیزم یاد کنم. هنوز فیلمش را دارم. در آن لحظه ذهنم به کوچه پس کوچه های روستایم رفت از سر محل تا پایین محل از پل بن تا تفنگاه و ... همچنین یادی کردم از رفتگانمان، خدا بیامرزدشان و در آخر گفتم که هچ جا مثل وطن نمی شود و تمام آلمان برای من به اندازه گزنه های روستای مان ارزش ندارد،
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش

انشاء الله تا چند روز دیگر به ایران و زادگاهم خواهم آمد و دیدارها تازه خواهند شد. تا آن روز بی صبرانه ثانیه شماری می کنم. امیدوارم هر چه سریعتر مأموریتم تمام شود و به میهن عزیزم برای همیشه بازگردم.
یا علی مدد
خدا نگهدارتان
مرزبان از بالاتپه سر روآر