۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه

سفر به ناندل




شايد اين اسم كمي غريب به نظر برسد، اما ناندل اسم ييلاقي است در محدوده ضلع شمال شرقي قله دماوند . در تابستان امسال به اتقاق خانوده و حاج علي صالحي و حميد نجفيان تصميم گرفتيم به اين مكان رويايي سفر كنيم . خلاصه ما از تهران حركت نموديم و حاج علي از طرف آمل، محل تلاقي در كهرود در نظر گرفتيم(قصابي حسن آقاي صالحي) و عصر روز پنج شنبه بود و هوا واقعا دل چسب ، مسيرسر بالايي (البته 22 كيلومتري) ناندل را يواش يواش طي ميكرديم و از دو راهي نوارستاق گذر و به سوي ناندل پيش ميرفتيم در طول مسير با توجه به سربالايي هايي كه وجود داشت(البته خيلي كم) ماشين حاج علي مثل هميشه سرگيجه گرفت و كمي جوش اورد اما مهم نبود ، خلاصه پش از سپري شدن يكي دوساعت به روستاي ناندل رسيديم و در منزل آقاي كربلايي هوشنگ صالحي سكني گزيديم . با كمي استراحت گشتي در محدوده روستا نموديم و شب پاي صحبت هاي حاج علي صالحي( پدر بزرگ حسن آقا ) نشستيم . پدربزرگ حسن آقا كه از بزرگان روستا مي باشد از زمانهاي گذشته تا چند سال قبل راهنماي كوهنوردان جهت صعود از ضلع شمال شرقي بوده كه همكاري تنگاتنگي را با فدراسيون كوهنوردي داشته و هم اكنون نيز بازنشسته شده است. خلاصه ايشان از خاطرات گذشته اي كه با كوهنوردان داشته برايمان تعريف نمود و تعداد افرادي كه در سالهاي قبل در اين راه نتوانستند صعود كنند ويا اسير خشم طبيعت شده اند را برايمان برشمرد . واقعا صحبتهاي دلچسب و شنيدني بود(جاي تك تك شما خالي).
صبح روز بعد تصميم گرفتيم دل به طبيعت بزنيم و از نزديك قله سر فراز دماوند را نظاره كنيم ، به اتفاق همه ، يك مسيري رو انتخاب نموديم و تا پاي دشت پيش رفتيم واقعا منظره زيبايي داشت از يك سوروبرومان قله بود و از يك نگاه دشت وكوه و ابرهاي پراكنده كه شايد كمتر كسي اين طبيعت رو ديده باشد سفر مان به ناندل دو روزي به طول انجاميد و در اين مدت با جاهاي مختلف و ديدني ازجمله گوسفند سرا، لب چشمه ،ميان ده و امامزاده و ... رو ديدن نموديم . در پايان از خانواده كربلايي هوشتگ صالحي كمال تشكر را داريم

۱ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام
خاطرۀ جالبی بود. حسابی ما رو هوایی کرد. یادش بخیر. انشاءالله یک روزی باهمدیگر بریم کوه و صحرا و چادر بزنیم. اتفاقا یک چادر بزرگ دوازده نفره دارم که جون می ده برای یک کوه نوردی نه دو رهزه بلکه دو هفته ای! البته اگر خانواده، کار مامان و بابا و ... اجازه بدن؟؟!
مرزبان از لندن