۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

وبلاگ‌نویسی رحمتی‌ ازحواشی بازی ایران-عراق

آخرین نیوز: سیدمهدی رحمتی دروازه بان تیم ملی كشورمان در جدیدترین مطلب وبلاگ خود با اشاره به برد شیرین ایران مقابل عراق در جام ملتهای آسیا نوشت: قبل از بازی نگران بودم ، چون عراق تیم بسیار خوبی بود . عجب بردی بود، خستگی همه اردوهای قبلی از تنمان خارج شد.

اول بازی كه از همه حاضرین خواسته شد به احترام جان باختگان پرواز تهران - ارومیه سكوت كنند ، نصف تماشاگران عراقی حاضر در ورزشگاه، دست به یك كارخیلی كثیف زدند و شروع به مسخره بازی درآوردند و دوباره بچه های ما را جری كردند.

در بازی قبلی هم مقابل عراق كه در اردن برگزار شد، هنگام پخش سرود ایران ، تماشاگران عراقی ما را هو كردند و با دستان خود به ما علامت های زشتی می دادند. خوب طبیعی بود بچه ها با حسی خاص بازی را شروع كنند و ما هر 2 بازی را بردیم.

بازیكنان عراق هم كه فوتبال را كاملا ناجوانمردانه بازی می كنند و شباهت زیادی به تیم بحرین دارند . یك جا موی هادی را كشیدند ، یك جا با دست به صورت خلعت بری زدند، شجاعی را چند بار ناجوانمردانه زدند . به نظر من اگر تیم ما 100 بار دیگر هم با این شرایط با عراق بازی كند بازی را می برد.

2 روز قبل از بازی چند نفر از بچه ها سرماخوردگی شدیدی پیدا كردند. خود من، جلال حسینی و مسعود شجاعی شب قبل از بازی حال بدی داشتیم به طوری كه مجبور به زدن سرم شدیم. بعد از پرویز، شجاعی را با آمبولانس مستقیما به بیمارستان بردند.

اوضاع تیم خیلی خوب است.خیلی جو دوستانه و آرامی بر اردوی تیم حاكمه و همه بچه ها تقریبا دنبال این هستند كه برخلاف پیش بینی خیلی از كارشناسان بتوانند با تیم ملی به موفقیت بزرگی برسند . بعد از برد عراق، حالا خیلی امیدواریم كه هم از گروه صعود كنیم و هم بتوانیم درمراحل بعدی پله به پله بالا بیاییم.

روی گلی كه خوردم هنوز دارم فكر میكنم. توپ كه سانتر شد من خیلی صدا زدم بچه ها بیان و دیرك سمت چپ رو پوشش بدند. مشت كردم توپ رو بزنم اما عماد رضا خیلی سریعتر به توپ رسید و دیگه كاری از دستم بر نمی آمد. اما خدا را شكر در صحنه های بعدی از خودم رضایت دارم . خوشبختانه مربی ها هم از من خیلی راضی بودند.

بعد از بازی هم در هتل همه خیلی شاد و خوشحال بودیم. ساعات خالی را در اتاقهایمان مشغول استراحت هستیم و یا بعد از تمرین مشغول مرور بحث های فنی.

من هم ساعات خالیم رو سعی می كنم كه زبان بخونم تا زبانم بهتر بشه. از روزی هم كه اینجا هستم با پسرم صحبت نكردم. علی الان 3 سال و 7 ماهش شده و خیلی با گذشته فرق كرده .وقتی با من صحبت میكنه هوایی میشه و دیگه زبان هم باز كرده . زمانی كه قطربودیم گریه می كرد .میگفت بلیط بخر من بیام قطر یا تو بیا تهران. منهم خیلی دلم براش تنگ شده و میترسم باهاش صحبت كنم و باز هوایی بشه وخودم بیشتر اذیت میشم.

در مورد كره شمالی هم، تیمش به مراتب بهتر از تیمیه كه پارسال تو خرداد ماه باهاشون بازی كردیم. با تجربه تر شده اند. بازیشون رو با امارات دیدم. كره شمالی پیشرفت خوبی داشته و موقعیت های خوبی را در بازی امارات خلق كردند.البته امارات در نیمه دوم بهتر بازی كرد.

در این بازی هم باید خیلی مراقب باشیم و فكر میكنم تیم ما توان گرفتن 3 امتیاز این بازی را هم دارد.
الان بچه ها بعد از برد عراق خیلی مصمم هستند كه هم كره شمالی و هم امارات را ببرند و با 9 امتیاز از گروهمان صعود كنیم. خب خیلی هم سخته ولی فكر میكنم كه به دستش میاریم.

هیچ نظری موجود نیست: